سمت گردنش رفتم که.....
با حس دست ظریفش رو عضوم ناله کوتاهی کردم
نامجون: شیطنت نکن توله گرگ
دستامو زیر بدنش بردم و بلندش کردم
سمت تخت بردمش و
بعد از خوابوندش رو تخت، روش خیمه زدم
رو لاله گوشش بوسه کوتاهی زدم
تموم گردنشو بوسیدم و مکیدم
روی مارکشو بوسیدم
ناله هاش تو فضای اتاق می پیچید و
دیوونه ترم میکرد
از شر لباسامون خلاص شدم و
دوباره روش خیمه زدم و لباشو بین لبام کشیدم
بعد از چند دقیقه از لباش جدا شدم
از گردنش تا بین سینه هاش بوسه های ریز گذاشتم
با رسیدن به نیپیلش زبونمو رو نوک متورمش کشیدم و
باهاش بازی کردم
زبونمو رو بدنش کشیدم و میک زدم
با رسیدن به شکمش بوسه عمیقی رو شکمش گذاشتم و
ازش جدا شدم
نامجون: خیلی مشتاقم وقتی توله هامونو بارداری ببینمت
جین: اذیت نکن نامی .....میخوامت
نامجون: با کمال میل بیبی
زبونمو از زیر شکمش تا عضوش کشیدم
و وارد دهنم کردم
جین: اااه
با چند بار تکون دادن سرم و خیس شدن عضوش،
از دهنم بیرون کشیدم و
پاهاشو رو شونه هام گذاشتم و
دیکمو رو سوراخش تنظیم کردم
و یه ضرب کلشو واردش کردم
جین: آیییی
از درد نفس نفس میزد
دستمو سمت سینه هاش بردم و فشار دادم
بعد از چند لحظه که عادت کرد
ضرباتمو شروع کردم و
با سرعت یکنواخت داخلش کوبیدم
نامجون: ااه.....هنوزم تنگی بیب
دهنشو باز کرد تا چیزی بگه که
با ضربه محکمی ساکتش کردم
با صدای ناله هاش که زیاد تر شد،
متوجه نزدیک بودنش شدم
سرعت ضربه هامو بیشتر کردم
با پاشیدن کامش رو بدنامون
ازش بیرون کشیدم و با حلقه کردن
دستم دور عضوم، رو شکمش کام شدم
دستامو زیر بدنش انداختم و بلندش کردم
سمت حموم رفتم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از دید مین جونگ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سمت اتاق رفتیم
یوجین رو تخت دراز کشید
رو تخت رفتمو از پشت بغلش کردم
دستمو رو شکمش که کمی برآمده شده بود گذتشتم
مین جونگ: خوبی بیبی؟
دستشو رو دستم گذاشت
یوجین: وقتی پیشمی خوبم
مین جونگ: خوبه بیبی
یه کم بخواب عشقم
سمتم برگشت و سرشو رو سینم گذاشت
موهای ابریشمیشو نوازش کردم
عطر سرد و شیرینش تو بینیم پیچید
چشمامو بستم و به صدای نفساش گوش دادم
نمیدونم چند دقیقه گذشته بود که
با صدای در چشمامو باز کردم
یوجین: کیه....من خوابم میاد هنوز
با دستاش چشماشو میمالید
با دیدن قیافه کیوتش نتونستم تحمل کنمو
لباشو تو دهنم کشیدم و مکیدم
ازش جدا شدم، از تخت بلند شدم
درو باز کردم که لونا رو دیدم
م نامجون: آماده شین دکتر زنگ زد گفت بهتره
بریم مطب تا سونوگرافی هم انجام بده
مین جونگ: چشم لونا
با رفتن لونا سمت یوجین برگشتم که
با چشمای قلبی شکل بهم نگاه میکرد
مین جونگ: چرا ذوق زده شدی بیب؟
یوجین: میتونیم ببینیمش
(خو ساقی میمیره برا توله شما دوتا)
بعد از آماده شدن بیرون رفتیم
نامجون و جین هم کنار لونا منتظرمون بودن
م نامجون: بریم بچه ها
همگی سوار لیموزین مشکی رنگ لونا شدیم
بعد از چند دقیقه رسیدیم
وارد مطب شدیم،هیچکس جز منشی نبود
با دیدن لونا بلند شد و احترام گذاشت
منشی: بفرمایید داخل
همگی داخل رفتیم
دکتر با دیدنمون بلند شد
از عظر شیرینش معلوم بود یه امگاس
م نامجون: سلام خوبی دخترم؟
هیونا: سلام لونا ممنون شما خوبین بفرمایید
م نامجون: یوجین برو دراز بکش تا هیونا معاینت کنه
با یوجین سمت تخت گوشه اتاق رفتم
کمکش کردم که دراز بکشه
هیونا: پیراهنتو بدین بالا
اخرین هیتتون کی بوده؟
یوجین کمی سرخ شد که جواب دادم
مین جونگ: دو هفته پیش
مقداری ژل رو شکم یوجین ریخت
دستگاه رو شکم یوجین میکشید
هیونا: چه آلفایی هستین؟
مین جونگ: آلفای خشن
بعد از چند بار نگاه کردن به نمایشگر
هیونا: خیلی بیشتر باید هواستون به امگاتون باشه
ایشون دوقلو باردارن
شوکه شده فقط به یوجین نگاه کردم
هیونا: متوجه شدین؟
مین جونگ: پس اون رایحه سرد و شیرین.....
هیونا: بله همسرتون یه آلفا و یه امگا رو باردار هستن
از اوتجایی که شما الفای خشن هستین حتما
توله تون هم آلفای خشنه برای همین از الان رایحش واضحه
اما نمیدونم چرا رایحه امگا از الان قالبه
جین: چون اون یه امگا از خاندان ماست
مطمئنا یه امگای نادره
هیونا: بله از لونا شنیدم که شما یه سیلور امگا هستین
یوجین و بغل کردم و لباشو بوسیدم
هیونا: همسرتون به رایحه و حضور شما نیاز دارن
پس زیاد ازشون دور نشین
این نسخه رو هم تهیه کنین
حتما غذاهای مقوی بخورن و استراحت کافی داشته باشن
مین جونگ: چشم خانم دکتر
جین سمت یوجین اومد
کمکش کرد و از مطب بیرون رفتیم
جین کنارگوش یوجین حرف میزد و میخندید
یوجین لوپاش قرمز شده بود
با ضربه محکمی که به شونم خورد برگشتم
نامجون: چیکار کرده مین جونگ کوچولو
دو تا توله تو راه داری
مین جونگ: اگه میخوای بگی ف....
نامجون: دقیقا میخوام همینو بگم
ف...اک به اسپرمات پسر
بعد از حرفش بغلم کرد
نامجون: خیلی خوشحالم برات رفیق
مین جونگ: منم خیلی خوشحالم که
خانوادمون داره بزرگتر میشه
حالا من کی قراره عمو شم
ازم جدا شد
صورت خندونش بسرعت رنگ ناراحتی گرفت
نامجون: میدونی که نمیشه هنوز
نمیخوام تو خطر بندازمش
اگه حامله باشه دفاع کردن از خودش سخت میشه براش
میدونی دلم میخواد بهش بگم مارکم کنه
میخوام کاملا برای اون باشم اما فعلا نمیشه
مین جونگ: اوووووه آر ام حسابی عاشق لوناشه
نامجون: اگه کسی متوجا رائون بش....
مین جونگ: هر کسی طرف خانواده مون بیاد تیکه تیکش میکنم
نامجون: خیلی خوبه که هستی
(چقدر خوبه یه رفیق داشته باشی که اینجوری پشتت باشه)
میخوام بعد از جانشینی مراسم عروسی برگذار شه
مین جونگ: خوبه
من میخوام تو همین هفته برگذارش کنم
مطمئنا یوجین دوس نداره وقتی
شکمش بالا اومده کت شلوار بپوشه
نامجون: اوه پسر زودتر ردیفش کن وگرنه احتمال داره خودتو حامله کنه
مین جونگ: احتمالش هست پسر
واقعا از این دوتا امگا میترسم
هر دو خندیدیم که با صدای لونا بسرعت سمتشون رفتیم
نامجون: مادر دکتر و از کجا میشناختی؟
م نامجون: بعدا میفهمین بیاین بریم زودتر
بعد از رسیدن به عمارت داخل رفتیم
مشاور نزدیکمون شد
مشاور: آلفا عمارت قبلی مورد حمله قرار گرفته
نامجون: از طرف کی بودن؟
مشاور: داریم تحقیق میکنیم
مین جونگ: جین یوجین و ببر تو اتاق
جین: چشم هیونگ
لونا سمت مشاور رفت
م نامجون:میخوام لیست تک تک خاندان هایی که
توی جانشینی با نامجون رقابت دارن رو برام بیاری
نامجون: میخوای چیکار کنی مامان
م نامجون: شده جنگ به پا میکنم
تک تکشونو با دندونام به اون دنیا میفرستم
مین جونگ: لونا باید حساب شده عمل کنیم
م نامجون:چیزی هست که شما نمیدونین
روز جانشینی متوجه میشین
لونا سمت اتاقش رفت
کمی فکر کردم، باید بهش بگم
نفس عمیقی کشیدم و شروع کردم
مین جونگ: بهم گزارشی رسیده در مورد قتل پدرت
نامجون: خوب؟
مین جونگ: هیچ کدوم از اعضای بنگتن تو قتل پدرت دست ندارن
نامجون: این گزارش چیه که انقدر مطمئن حرف میزنی
مین جونگ: رد کسی که به پدرت شلیک کرده رو زدم
نامجون: چطور پیداش کردی؟
مین جونگ:بماند.......ردشو گرفتم و
به یه آلفا تو آلمان رسیدم اما...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شرطا
ووت:20
کامنت:15
KAMU SEDANG MEMBACA
تو متعلق به منی
Manusia Serigalaنامجون یه آلفای خون خالصه که بعد از کشته شدن پدرش جانشینش میشه هنوزجفتشو پیدا نکرده و گرگش اجازه نزدیک شدن به کسی رو بهش نمیده کاپل: نامجین ژانر: امگاورس، اسمات، مافیایی #امگاورس #امگا #آلفا #اسمات #مافیایی