سلام....
راستش واسه نوشتن اینا یکم شک داشتم ولی دلو به دریا زدم.
وقتی این داستانو آپ کردم عملا هیچ وت و ویویی درکار نبود.یه جوری بود که انگار داشتم واسه خودم آپ می کردم و خوب حس دلگیری داشت.ولی حالا ویو ها 1کا شده و من واقعا حس خوبی دارم به خصوص به خاطر کانت های قشنگتون که حسابی دلگرمم کرد.
اگه داستانو دوست داشتید که خیلی خوشحالم و اگه ناراحتتون کرد واقعا متاسفم.
موقعی که پارت اولو نوشتم قرار بود فقط یه وانشات کوکمین باشه اما یهو به خودم اومدم و دیدم که دوتا کاپل دیگه جای خودشونو تو داستان پیدا کردن.
اگه بخوام راجع به پارت ها چیزی بگم باید بگم موقع نوشتن پارت اول از همه راحت تر بودم.انگشتام به راحتی روی صفحه کلید حرکت می کرد انگار که این داستان مدتها بد تو ذهنم بود.
پارت دوم پاریته که اعتماد به نفس بیشتری نسبت بهش دارم.وقتی می خونمش حس خوبی بهم دست میده.
و پارت سوم پارتیه که نوشتنش فوق العاده واسم سخت بود.اولین بار بود همچین پارت احساسی می نویسم.وقتی نامجون جیمینو پیدا کرد؟...خدای من نوشتنش حس وحشتناکی داشت.
داستانو که چک می کردم متوجه شدم پارتی که کمترین وت و کامنتو گرفته همین پارت سومه.نمی تونم دقیق بگم دلیلش چیه.شاید چون زیاد به کاپل اصلی داستان نپرداختم؟ یا شایدم واقعا موقع نوشتنش گند زدم...
بهرحال فقط می خواستم از همتون به خاطر خوندن این داستان و کامنت های فوق العاده تون تشکر کنم.
نوشتن این متن حس خیلی خوبی داره.مثل سر زدن به یه دوست قدیمی.
خیلی خوب می شه اگه واسه بقیه داستان هامم این کارو بکنم.
واسه اون دسته از عزیزانی هم که از پایان کوکمین شاکی بودن باید یگم یه داستان کوکمین جدید شروع کردم.امیدوارم از اون خوشتون بیاد.
البته مثل همیشه نمی تونم قول بدم هپی اند باشه ولی حداقل می تونید مطمئن باشید کسیو نمی کشم😆 خدا رو چه دیدید شاید یه گریزی به ویهوپم زدیم.
یه بار دیگه از همتون تشکر می کنم.😍😍😍😍😍
YOU ARE READING
Losers town
Fanfictionسه شاتی با سه کاپل 1.Lets meet again by water fountain.(kookmin) 2.Let's trust our chance(Vhope) 3.Let's not fool ourselves(Namjin)