9.Naughty Boy

242 70 2
                                    

به محض اینکه سوکجین از سر کارش برگشت، دم در خونه‌ی سهون رفت و چند تقه به در کوبید.

«هی..بیبی.»

سهون در رو باز کرد و گفت اما سوکجین تحویلش نگرفت.

«خفه‌شو و گوش بده.»

سوکجین پسر بزرگتر رو ساکت کرد.

«من تصمیم گرفتم که به تو یه شانس بدم. فردا چطوره؟ باهم بریم سینما‌.»

به طرز عجیبی بدون استرس گفت.

«چی؟»

سهون حقیقتا شوکه شده بود.

«داری شوخی می‌کنی؟ یعنی منو تو بریم سر قرار؟»

گفت اما بعد تشخیص داد سوکجین حقیقت رو گفته.

«آره. و فقط هم می‌ریم سر قرار و این یعنی هیچ سکسی در کار نیست. و اگه فردا من از طوری که دیتمون پیش می‌ره خوشم نیاد، برمی‌گردم و با جیمین می‌رم سر قرار. تو هم حق نداری ناراحت بشی.»

«اوکی.»

مو مشکی عادی گفت اما از درون واقعا هیجان زده بود.

روز بعد سوکجین به طرز سمی‌ای معمولی لباس پوشیده بود. یه شلوار جین عادی و سویشرت. اما برعکسش، سهون یه شلوار و پیراهن مشکی جذب پوشیده بود تا عضلاتش رو به رخ بکشه.

_________

سوکجین دست به سینه ایستاده بود تا سهون زودتر گوشی و کیف پولش رو برداره. بعید نبود اگه برای فیلم دیر می رسیدن.

همون طوری که سهون رو رصد می‌کرد متوجه شد که همسایه‌ش فقط جذاب نیست، بلکه به طرز انکار نشدنی‌ای سکسیه. حالا دیگه راجب قانون "نه به سکس" نامطمئن شده بود.

«از چیزی که می‌بینی خوشت میاد؟»

سهون با نیشخند پرسید.

«آره..یعنی نه..آه فقط بیا بریم تا دیر نکردیم.»

سوکجین دست مو مشکی رو گرفت و اون رو از خونه بیرون کشید‌.

وقتی که به سینما رسیدن، روی صندلی‌هاشون نشستن و مشغول خوردن پاپکورن‌هاشون شدن.

فیلم بالاخره شروع شده بود اما اون‌ها به ته ظرف رسیده بودن.

چند دقیقه‌ای که از فیلم رد شده بود، سوکجین یه چیز نرم رو روی دستش احساس کرد.

«واای»

از جاش پرید و جیغ کشید. اما متوجه شد اون شخص کسی به جز سهون نیست.

«ببخشید»

سهون گفت و سوکجین احساس بدی پیدا کرد. تقصیر اون بود که جیغ کشید. اما خب واقعا به اینکه سر قرار بره و بقیه دستش رو بگیرن عادت نداشت پس حق رو به خودش می‌داد.

MOAN || SEHUN×JINWhere stories live. Discover now