2
با حرکت سرش به مرد های کت شلواری فهموند که باید کارشونو شروع کنن و مطیعانه به دنبال پدرش راه افتاد.
- پیداش نکردین؟
خب این سوال شاید مسخره و مضحک بنظر میرسید ولی انگار لازم بود بیان بشه تا ذهن مرد رو از متهم کردن جیچان دور نگه داره.
+ پیداش میکنم!
در حالی که خاک فرضی رو لباسش رو میتکوند، با بیخیالی گفت و چند دکمه اول پیرهنش رو باز کرد.
چیزایی شنیده بود که یکم زیادی از حد باورش دور بودن.+ با پسر کیم چکار داشتی؟
- کیم تهیونگ؟
مرد سری تکون داد و با ابروهای بالا پریده، به ماشینی که تازه بهش رسیده بودن تکیه داد.
شاید زیر نظر داشتن حالت چهره اش میتونست کمکش کنه تا متوجه دروغ گفتنش بشه.- میدونین که آقای کیم امروز فردا از بازی حذف میشه!
نگاهی به اطراف انداخت و بعد با شونه های بالا داده شده، بی خیال لب زد:
- جلب توجه کسی که به زودی جاش رو میگیره میتونه یه برگ برنده برامون باشه.
مرد سرش رو تکون داد و با اخم تو چشمای پسرش دقیق شد.
جیچان در هر حال طرف اون بود، نمیتونست خیانت کنه!
اون برعکس جیمین، همیشه پشت پدرش بود و انگار لجبازی تو خونش نبود.
اوه جیمین...+ جیمین رو چکار کردی؟
- طبق فرموده شما، در رو قفل کردم!
با لبخند (؟) در ماشین رو باز کرد و اجازه داد پدرش اول سوار بشه.
پارک جیچان، پسر برتر آقای پارک بود و...
گور بابای خبرچین های حسود!کنار پدرش جا گرفت و بلافاصله بعد از بستن در، شیشه رو پایین کشید.
+ باهاش حرف بزن. نزار از اینی که هست احمقانه تر زندگی کنه!
مرد با اخم کمرنگی بین ابروهاش گفت و به نقطه نامعلومی روی صندلی رو به روش خیره شد.
- بله. سعی خودمو میکنم.
در حالی که نگاه حرصیشو به بیرون از ماشین دوخته بود جواب پدر مغرورش رو داد و توی ذهنش جیمین رو مورد عنایت فوش هاش قرار داد.
اگه بی فکرانه از خونه میزد بیرون و در همین موقعیت پدرش میخواست باهاش صحبت کنه...
آه...
فقط میتونست امیدوار باشه که خودشو لای پتو پیچیده و توی خواب با یونگی وقت بگذرونه.سرشو به صندلی تکیه داد و پلک هاش رو روی هم فشار داد.
باید زودتر نقشه ای که طراحی کرده بود رو مطرح میکرد و دکمه استارتش رو میزدن.و اما کسی که خبر ملاقاتش با کیم تهیونگ رو به پدرش رسونده بود...
شاید باید از شر اون هم خلاص میشد.
YOU ARE READING
⨳ Revenge ᵒʳ Betrayal
Fanfiction⚜︎فصل دوم از TheLieTruth⚜︎ ིྀ انتقام یا خیانت ིྀ "" دست های جیمین هم گودی کمر یونگی رو لمس کردن و لبخند ریز و مخفیانه اش رو عمیقتر کردن. کسی چه میدونست؟ شاید یونگی، بیشتر از جیمین اون بوسه سطحی رو دوست داشت. بلخره یه قدم به جلو... ذوق داشت دیگه...