PART 3

71 12 49
                                    

3

Kook flashback

از لحظه ورودش به بار، همه مشتری ها رو از نگاهش گذروند و بعد از دیدن پسر همیشگی، لبخند نا محسوسی روی لب هاش نشوند.

موقعیت تک تک میز های خالی رو بررسی کرد و در آخر، پشت میزی نشست که زاویه دید بهتری به پسر داشت.

ظاهرن تازه رسیده بود،
چون بر اساس عادتی که ازش دیده بود، مدتی پشت میز مینشست و سر به سر رفیق هاش میذاشت. بعد که انگار مست میشد، دست دختر پسر های دور میز رو میگرفت تا وسط سالن که تعدادی در حال رقصیدن بودن میکشید.
و اما حالا
آروم لم داده بود رو صندلی و نگاه های خیره جونگ کوک رو شکار میکرد.

برای بار چندم نگاهشو از پسر گرفت و کمی از شامپاینش رو مزه کرد.

+ جئون جونگ کوک؟

با کنجکاوی به سمت صدا برگشت و با دیدن دوست قدیمیش لبخند پهنی زد:

- جین هیونگ!

با خوشحالی دستاشو دور بدن پسر بزگتر حلقه کرد و اهمیتی به اخم متعجبش نداد.

جین آروم پسر کوچیکتر رو از خودش فاصله داد و روی صندلی رو به روییش نشست.

نوشیدنی نیمه تموم کوک رو سمت خودش کشید و کمی ازش رو  مزه کرد.

- هی اون مال من بود!

+ بیخیال پسر! بریم وسط؟

________________

جرعه ای از نوشیدنیش رو سر کشید و با لبخند به صورت کوک که تازه یخش آب شده بود و از هر چی که به ذهنش میرسید حرف میزد، خیره شد.

پسری که تو نگاه اول یه مغرورِ از خودراضیِ حسود بنظر میرسید، حالا به طرز عجیبی شیرین و دلنشین شده بود.

+ توی بار باهاش آشنا شدم. اون موقع مست بودم و... خودت تا تهش رو بخون!

_____________

Kook's memory

در حالی که سعی میکرد ریتم و صدای بلند موسیقی روی حرکاتش اثر نزاره، قدم های سستش رو به سمت سرویس بهداشتی کج کرد.
البته بیاید رو راست باشیم...
به سمت کراشش که جایی نزدیک به در سرویس بهداشتی ها، به دیوار تکیه داده و با ابروهای بالا پریده بهش نگاه میکرد.

رو به روی پسر وایساد و با چشمای خمارش به چشم های کشیده اش خیره شد.

+ میدونستم میای!

به همراه پوزخند غلیظش گفت و تکیه اش رو از دیوار برداشت.

- امشب نرفتی برقصی؟!

+ به جاش تو رفتی!

کوک اخم ساختگی کرد و طلبکارانه لب زد:

- به چه حقی منو زیر نظر داشتی؟

⨳ Revenge ᵒʳ BetrayalOnde histórias criam vida. Descubra agora