5
چند ثانیه به چشمای دلخور و منتظر کوک خیره شد و بعد از نفس عمیقی بهش نزدیک شد.
اون تا این موقع روی پله ها منتظرش مونده بود!
انگار که هنوزم منتظر بود تهیونگ توضیح بده.و البته نمیشه از یونگی ای که توی چارچوب در اتاقش وایساده بود و با نگاهش تهیونگ رو که بی حرف از کنار کوک رد شده بود و راهروی اون طبقه رو طی میکرد، چیزی نگفت.
براش مهم نبود...
هیچکدوم از این اتفاقا کوچیکترین اهمیتی براش نداشتن.
اگه جونگ کوک اسم جیمین رو نیورده بود!
اگه لحنش نگران و عصبی نبود...
راحت زیر پتو قایم میشد و با خواب از چشمای خسته اش پذیرایی میکرد.سوالی به جونگ کوک که مسیر رفته تهیونگ رو نگاه میکرد خیره شد و کوک در جوابش اخم کرد و به اتاقش برگشت.
از تهیونگ دلخوره، چرا با یونگی لج میکنه؟بی معطلی وارد اتاق شد و بدون اینکه در رو پشت سرش ببنده، موبایلش رو به سمت پدرش که از خواب پریده وبا اخم غلیظی نگاهش میکرد پرت کرد:
- زنگ بزن بهش بگو جیمین رو بیاره اینجا!
مرد با اکراه به گوشی نگاه کرد و روی میز کوچیک کنار تخت گذاشتش:
+ خودت انجامش بده!
پوزخند عصبی زد و با نگاه وحشیش به چشمای پدرش خیره شد:
- قبل از مردن یه کار مثبت انجام بده و جیمین رو برگردون!
مرد بیخیال شونه بالا انداخت و با ضربه ای که تهیونگ به پایه تخت زد، تو جاش پرید.
- زود باش! شماره اون جانگ عوضی رو بگیر و بگو پسر پارک رو بیاره اینجا! عجله کن مرد خوب!
با حوصله گوشه تخت نشست و با نگاه منتظرش به چشمای مردد پدرش خیره شد.
- همین حالاشم نصف افرادت منو به عنوان رئیس قبول دارن. زود باش، فرصتتو برای بیشتر زنده موندن از دست نده!
________________
موبایلش رو از روی زمین برداشت و بی اهمیت به ترک های روی صفحه اش شماره جیمین رو گرفت.
چرا همون اول به خودش زنگ نزده بود؟دود سیگار رو به بیرون فوت کرد و با پاش روی زمین ضرب گرفت.
هر لحظه ممکن بود بوق ها تموم بشن و این زیادی نگرانش میکرد.کلافه دم دیگه ای از سیگار گرفت و همزمان صدای مردونه آشنایی توی گوشش پیچید:
+ هی پارک جیچان! امشب منتظر بودم ببینمت!
ابرویی بالا انداخت و به بالکن برگشت.
در حقیقت هیچ فکرشو نمیکرد جیمین با اون جانگ حیوون صفت باشه.- جیمین پیش شماست؟
مرد سکوت کرد و بعد از گذشت چند ثانیه لب زد:
ŞİMDİ OKUDUĞUN
⨳ Revenge ᵒʳ Betrayal
Hayran Kurgu⚜︎فصل دوم از TheLieTruth⚜︎ ིྀ انتقام یا خیانت ིྀ "" دست های جیمین هم گودی کمر یونگی رو لمس کردن و لبخند ریز و مخفیانه اش رو عمیقتر کردن. کسی چه میدونست؟ شاید یونگی، بیشتر از جیمین اون بوسه سطحی رو دوست داشت. بلخره یه قدم به جلو... ذوق داشت دیگه...