PART.8

1.3K 198 0
                                    


Jungkook pov:

وارد قسمت vipشدیم که دیدیم تهیونگ با بدن برهنه توی وان نشسته و سرش رو به دیوار تکیه داده
اون بشدت زیبابود و برعکس بقیه که باهاشون رابطه برقرار میکردیم تهیونگ کسی بود که وقتی باهاش بودیم کنترلمون رو از دست میدادیم و شهوتمون رابطه رو پیش میبرد

به سمتش قدم برداشتیم
همزمان لباس هامون رو کاملا در اوردیم  و من پشت سرش نشستم و جونگهیون روبروش
منتظر بودیم که تهیونگ شروع کنه و این انتظار زیاد طول کشید
به سمتم برگشت و شروع کرد به بوسیدن و مک زدن لبهام که نگاهم به سمت جونگهیون رفت که بدون هیچ حرکتی چشم های خمارش رو به ما داده بود

تهیونگ‌ وقتی فهمید همکاری نمیکنم خودش رو عقب کشید و با بهت نگاهم کرد

_چیشده
×تهیونگ ما دوتاییم هیچ موقع بین ما دوتا فاصله ننداز
وقتی منظورم رو گرفت که جونگهیون ناراحت شده بود و میخواست بلند بشه که تهیونگ دستش رو گرفت
_هیونگ من رو ببخش

+مهم نیست
و دستش رو پس زد و رفت
من هم بدون توجه به تهیونگ بلند شدم و حوله رو دور کمرم محکم کردم و به طرف سلول حرکت کردم
پشت سرمون صدای هق هق های تهیونگ رو میشنیدیم ولی تقصیر خودش بود که بینمون فاصله انداخت و این قانون ما بود یا هردو یا هیچ کدوم

توی محوطه زندان بودیم  جونگهیون درحال خوندن کتاب و من بوکس کار میکردم
حواسم پرت انتقام گرفتن بود و اصلا کنترلی روی ضربه هام نداشتم خون جلوی چشم هام رو گرفته بود هرچه زود تر باید انتقام پدر و مادر رو از اون حرومزاده ها بگیریم

ناگهان با صدایی که از پشت سر اومد چرخیدم و بدون اینکه متوجه بشم کی بوده
مشتی توی صورتش خالی کردم که با صدای جونگهیون به خودم اومدم
+چیکار کردی کوک
چند لحظه بعد به تهیونگی که خون از دهنش خارج میشه نگاه کردم
خدای من
من چه غلطی کردم

بدون توجه به نگاه و حرف های بقیه جونگهیون ؛ تهیونگ رو بغل کرد و من هم پشت سرش میدویدم

به بهداری که رسیدیم تهیونگ رو روی تخت  گذاشتیم و به دکتر توضیح دادیم که چیشده

÷احتمالا داره به دنده هاش اسیب رسیده باشه باید منتقل بشه به بیمارستان

فورا به بیمارستان انتقالش دادم و حتی نمیتونستیم همراهش بریم
با خشم به سمت زیر زمین رفتم و شروع کردم به شکستم وسایل

+کافیه کوک اون حالش خوب میشه
×من اون حرومزاده رو میکشم اون عوضی که پدر مادر رو کشت و فکرش باعث شد به تهیونگ اسیب برسونم
+فقط چهار روز دیگه تحمل کن
×اون جین میونگ اشغال به تهیونگ دست زد نه ..؟

خون جلوی چشم هام رو گرفته بود وجونگهیون این رو خوب میدونست

به سمت سلول جین میونگ رفتم اونجا نبود
از این فاصله جونگهیون هم دنبالم می اومد
=چیشده رئیس

𝐖𝐀𝐑𝐍𝐈𝐍𝐆...Where stories live. Discover now