Taeyung pov:چشم هام رو باز کردم که متوجه تخت شدم این خبر رو میرسوند که الان من توی اتاق زیر زمینم و جئون ها اوردنم اینجا
امیدوارم دیگه سعی نکنن بهم اسیبی برسونن
×خوبه که به هوش اومدی
با حس درد خفیفی توی قفسه سینم چهرم مچاله شد
_اینجا چیکار میکنم
+ما اوردیمت چون حس کردیم توی سلول راحت نیستی
_ممنونم رئیس×+رئیس ...؟
_بله×اره اینجوری بهتره همون بهتر که رئیس صدا زده بشم
لحن صداش سردو شکننده بود ولی ابهت خاصی داشت
+ما فردا میریم تهیونگ
_موفق باشید رئیس+همچنین و توهم قرار همراهمون بیای
با حرفش سری به نشونه مثبت تکون دادم ولی بعد از چند بار پلک زدن حرفش رو متوجه شدم_ چیییی
×میخواییم از زندان بریم و این درست نیست که یکی از وفادار ترین افرادمون رو ول کنیم_ولی من باید به زندگی عادی خودم برگردم
میخوام کنارتون باشم ولی شرکت و بار های خودم چی میشین ؟×+میتونی اون هارو هم اداره کنی ولی قرار از این به بعد داخل عمارت جئون بمونی
هیچ جای مخالفتی نبود یعنی قلبم اجازه مخالفت نمیداد
_بله رئیس×+دیگه هم به ما نمیگی رئیس همون هیونگ بهتره
_بله هیونگ×+خوبه
لعنتی چجوری در این حد هماهنگن باهم نکنه از قبل تمرین میکنن
لبخندی زدم که جونگهیون لب زد
+چیزی شده_شما دوتا بیش از اندازه هماهنگین و این خیلی جالبه
تصمیمی گرفتم ولی میترسیدم بهم اسیب برسونه
_هیونگ های من میشه برای شب اخر توی اینجا رابطه داشته باشیم
+×یه تریسام خیس
و لبخند شیطانی زدن و طرفم اومدن و دوطرف گونه ام رو بوسیدناونها درسته اکثر مواقع دل رحمی ندارن ولی من دوسشون دارم
چی ... الان من چی گفتم؟×تهیونگ مطمئنی اخه اون پایین شاید اذیت بشی
_مهم نیست فقط لذت مهمه×+درسته لذت مهمه
و شروع کردن به بوسیدن و مارک کردن جای جای بدنماین زیادی لذتبخش بود
از شهوت ، دستا ، لب های داغشون داشتم ذوب میشدم_اهه لطفا سریع تر
×باکمال میل
Jungkook pov:
این اشتیاق تهیونگ جوری بود که انگار برای اخرین بار کنارمونه
روی تخت دراز کشیدم و کمک کردم که تهیونگ بیاد و روی من دراز بکشه
وموفق شدم
اروم عضوم رو واردش کردم که اه غلیظی از دهن هردوتامون دراومد
YOU ARE READING
𝐖𝐀𝐑𝐍𝐈𝐍𝐆...
Action[تکمیل ] kookv کیم تهیونگ کسی است که از طرف خانواده طرد میشه و بعد از اتفاقاتی با خانمی تصادف میکنه و دادگاه دوماه حبس اعلام میکنه توی زندان با دوقلوهای جئون هم سلولی میشه و بعد از مدتی با اثبات هوش و جرئت خودش جئون ها بهش...