لویی چشمهاش رو با درد روی هم فشرد و دستش رو توی موج فرفری موهای هری نوازش وارانه حرکت داد
لبش رو به دندون گرفت و نجوا گرانه پرسید:برای چی به اینجا اومدی؟
پسر کوچیکتر اشکهاش رو کنار زد لب های خشکیده اش رو با زبونش تر کرد
با قلبی فرو ریخته لب گشود و شروع به تعریف کرد
زمان سپری میشد و این لویی بود که با هر کلمه ای که از دهان هری خارج میشد قلبش به خاکستر تبدیل میشد
سوزش قلبش نفسش رو نامنظم میکرد اما با سکوتی دلنشین به زندگینامه دردناک هری گوش میسپردبا تموم شدن داستان زندگیش تک خنده ای کرد و زمزمه کرد:میدونی..من برای زندگی کردن به دنیا نیومدم..برای درد کشیدن به دنیا اومدم و این درد چه بخوام چه نخوام تا کمتر از یک ماه دیگه به پایان میرسه و این خوبه...اره..خیلی خوبه..
"پدر و مادر لویی"(مارک و جوانا)
اخم ظریفی وسط پیشونی لویی چین انداخت تا دهانش رو باز کرد چیزی بگه،درب اتاق با صدای عظیمی باز شد دو پسر با حالت بهت زده ای به درب ورودی خیره شدن
مردی با قامتی متوسط وارد اتاق شد
تاجی که با الماس های مختلف مزین شده بود روی سرش به اراستگی قرار گرفته بود
شنل بلندی با نخ های طلایی منجوق دوزی شده بود،ابهت خاصی رو بهش القا میکرد
با صدای خشمگینی رو به لویی غرید:این چه طرز لباس پوشیدنهپسر احترام گذاشت و با بیخیالی شونه ای بالا انداخت:منکه ایرادی توش نمیبینم
مرد چشمهای به خون نشسته اش رو بهم فشرد تا به خودش تسلط پیدا کنه
نفس عمیقی کشید و دست هاش رو پشت سرش قفل کرد ابروهاش به همدیگه گره خورد:میشه بپرسم امروز کجا بودی؟
پسر پوزخندی زد و با تخسی گفت:خیر..سوال بعدی لطفافریاد مرد شونه های هری رو توی خودش جمع کرد
_ این گستاخیت رو نمیبخشم لوییدست های لویی مشت شد
پره های بینیش از شدت فشار تند تند باز و بسته میشد
چشمهاش رو ریز کرد که باعث شد کنار چشمهاش چین بیوفته
نبض شقیقه اش حتی از روی پوستش هم آشکار بود
با صدایی نه چندان اروم جواب داد:چیو نمی بخشین اقای مارک تاملینسون؟ من آزادم هر کاری که دلم بخواد انجام بدم و نه تو و نه هیچکس دیگه نمیتونید جلوی من رو بگیرید تو نمیتونی منو زندانی مقام و این قصر لعنتیت بکنی
YOU ARE READING
𝐀𝐮𝐫𝐨𝐫𝐚
Fantasyهری ، پسری که نقاشی براش مثل یه رویا میمونه و زیر فشار اعضای خانوادش برای ادامه شغل خانوادگیشون دست به اقدامی میزنه که قمار سر چیزی فراتر از مادیاته ؛ کالبدش نکته:(دوستانی که میرید ته فیک رو چک میکنید تا از هپی یا سد بودنش مطمئن بشید باید بهتون یادا...