part 8:hope

160 27 0
                                    

لحظه ای بعد درست جایی میان زمین و آسمان قرار داشتم
با کمک بال هام شروع کردم به پرواز کردن و میان آسمان دوم و سوم برای کسب اجازه و ورود توقف کردم
تضاد صدا ها کمی گوش ها مو اذیت می کرد
از سمتی صدای ناله های از درد میومد
و سمتی دیگه صدای رودخانه و آواز پرنده های بهشتی

_پسفورد انسانی و آسمانی ؟

صدایی نچندان دل نشین سوال رو بیان کرد و با کمی تعلل و یادآوری پسفورد لب باز کردم:

_یوریل فرشته عشق
و جئون جونگ کوک

صدایی در جواب نیومد اما در عوض صدای غرش آسمان که نشان از باز شدن درب بهشت بود بلند شد و این یعنی اجازه ورود
....

لوسیفر

با نگاهی جدی
دور و اطراف رو از نظر گذروندم برای پیدا کردن اون فرشته چشم آبی
بعد از آنالیز کردن دور و اطراف، احساس نا امیدی از پیدا کردنش مثل خوره به جونم افتاد و با غرشی رو به گادپیس(جی هوپ)شروع کردم صحبت کردن:
_ازم فاصله بگیر برادر
داری عصبیم می کنی؟

خنده شاد و صدا داری کرد و گفت:
_ببخشید سرورم
اما این دست من نیست وگرنه حتما انجامش می دادم

و با تک خنده ای دیگه به سمت داریس رفت

درست برعکس وظیفه اش شاد بود و خندان و پر از امید و همین خصلت هاش بود که باعث شد بهترین برادر باشه برام

.....

می دونم خیلی خوب نشده این پارت یکم سرم شلوغه
کامنت و ووت هم یادتون نره ✨

king of hell:VkWhere stories live. Discover now