پوف کلافه ای کشید و نامحسوس سرش و تکون داد و مغزش رو از افکار بی هوده و پوچ خالی کرد_____________
با اطمینان نگاه آخر و به فرد مورد نظرش که حالا راهنما فرقه در زمین بود انداخت
و به سمت چاه عمیقی که با جهنم ،زیر زمین در ارتباط بود رفت (جهنم دوتاست یکی برای خود لوسیفر و خاندانش که در آسمان یکی هم که برای انسان و ایناست) رفت_خداحافظ لوسیفر
ایستاد و با لبخندی که به ظاهر مهربان و خونسرد بود به سمت مرد برگشت و غرید:
_من لوسیفرم
دشمن ابدی خدای قبلی تو
،پس برای من از اون بی ارزش طلب محافظت نکن و اسمش رو پیش من نیار مردکدستپاچه بودن مرد چشم بسته رو بی جواب گذاشت و با پریدن از چاه به اقامت خودش در زمین پایان داد
___________
یوریل
_درود بر هاریس آفریننده هر آفرینش
همراه با گفتن این حرف در مقابل هاریس زانو زدم و سجده ای به نشونه احترام کردم
_بلند شو یوریل
ماموریتت در زمین چطور پیش رفت ؟ایستادم و بدون بالا اوردن سرم لب از هم باز کردم:
_اون مراسم طبق هر سال انجام شد و یک گروه به فرقه شون اضافه شد و فقط یک فرقه دیگه نیاز دارن تا چرخه رو بهم بریزنهاریس آهی کشید و به سکوت ادامه داد
گاهی اوقات
از اینکه به انسان سجده کردم پشیمون میشدم
انسانی که باعث سرخوردگی کسی همچون هاریس میشد
_______کمه می دونم
اما تعداد ووت و کامنت ها هم واقعا کمه و وقتی این و میبینم تمام انگیزه ام از بین میره💔
ووت و کامنت یادتون نره ✨
YOU ARE READING
king of hell:Vk
Fanfictionپادشاه جهنم سوگند به سیاهی روح ام که از آتش جهنم خاکستر شد سوگند به جسم گناه الودم سوگند به گیس های بریده شده هوا به جرم هم آغوشی با پدرم من پادشاه جهنمم فرزند شیطان، زاده گناه و هوس ژانر:اسمات،فرقه ای،عاشقانه،خشن،تخیلی،کمی کمدی کاپل:ویکوک،یونم...