_هی لوسیفر حواست کجاست لعنتی؟
پلکی زد و به آرومی سرش رو به سمت گادوس برگردوند و به آرومی اما با لحنی طلبکار جوابش رو داد:
+گاهی وقتا به شیطان بودن تو شک می کنم،تو قرار بوده بلندگو بشی اما سر اشتباهاتی تبدیل شدی به شیطانگادوس(جیمین) چرخی به چشم هاش و داد و با ضربه نه چندان محکم به بازوی برادرش به سمت تخت یوریل رفت و پاسخش رو داد:
_احمق، حتی شوخی کردنات هم مثل خودت خز و مسخره اس
+هی!
من خدای این سرزمینم چطور جرعت می کنی با من اینطور بر خورد کنی گستاخ؟گادوس حالت سرد و جدی ای به خودش گرفت و با نگاهی محکم به لوسیفر گفت:
_من رو ببخشید سرورماما ناگهان با تغییر لحنی یهویی لگدی به سمت یوریل در هوا پروند:
_تر بابا واسه من فاز گرفتیو ناگهان صدای ناهنجاری از گلوش استخراج کرد و لگد محکمش به باسن لوسیفر اصابت کرد:
+مل خلدای این سلزمیلم چطول جلهت می تونی
چندوقته هیچی نگفتم پرو شدی
من هنوز همون هیونگماو بدون توجه به چهره ی وات د فاک لوسیفر از در خارج شد:
+این خارجکی ها چی میگفتن
اها
وات د فاک برو(bro)
(لوسیفر بیش از حد بی مزه اس گایز)و در کمتر از ثانیه ای با تغییر مود عجیبی لبخند غمگین و عاشقانه ای زد و به یوریل نزدیک شد:
+باید آماده جنگ شم بهترینم
کاش زودتر خوب شی فرشته من
وگرنه مجبورم کار دیگه ای کنم که مرگ و برای ممکن می کنه و برای تو غیر ممکن....و همراه با بوسه ای به پیشونی یوریل از اتاق خارج شد
------------------------
_فقط یه چیز رو بهم بگو پسرم
تو حاضری همراه با هاریس وارد جنگی که از همین الان نتیجه اش مشخصه بشی؟لوسیفر به آرومی سرش رو بلند کرد و به چهره ای زیبای پدرش چشم دوخت و به ارومی نگاهی کوتاه به مادرش که با فرشته ها مو نمی زد انداخت:
+بله پدر
خودتون بهتر از هر کسی از عشق کهنه ی من به اون فرشته خبر داریدابلیس خنده ای کرد و در همون. حین جواب فرزند مورد علاقه اش رو داد:
_منظورت نقشه ی گمراه کردن یوریل فرشته مورد علاقه هاریس رو میگی پسرم؟فک لوسیفر روی هم قفل شد و با دندون هایی چفت شده حرف پدرش رو رد کرد:
+نه پدر اون قضیه خیلی وقته ازش گذشته
منظورم اون ۱۰۰سال عذابی که کشیدم_اما پسرم
اون یه فرشته اس و تو یه شیطان
از عاقبت این عشق و نتیجه اش که خبر داری ؟
ابلیس با لحنی موذی بین حرف پسرش پرید
+بله پدر خبردارم*خبر داری و هنوز پا فشاری می کنی؟
این بار به سمت مادرش برگشت و پاسخش رو با آرامش داد:
+بله مادر آروم باش
عشق میون تو و پدرم ممنوعه بود اما عاقبتش شما بهم رسیدین و قلمرو بزرگی رو برای خودتون خلق کردید_ نقل من و مادرت فرق داشت پسرم
اما به یه شرطی امکان بودنت با اون فرشته ممکن میشه
اگه از اون جنگ سالم برگردی که هیچ اما اگه سالم برنگشتی روح خودت و اون فرشته رو به من اهدا می کنی و با جسم های انسانی زندگی تون و ادامه میدین البته بدون به یاد آوردن خانواده و اشخاص فعلی زندگیت
زندگی کاملا جدید و متفاوتبه آرومی ولی شوکه نگاهی به پدرش انداخت که مشغول نوشیدن شراب انگور بود
خیلی خوب معنای اون حرف هار و درک می کرد اما با قبول کردن حرف پدرش از کاخ ابلیس خارج شد و نزد برادرانش رفتمن هنوز زنده ام🧟♀️
بعد از غیبت یه ماه برگشتم و متاسفانه برای این غیبت
اما یهو چندتا اتفاق خیلی وحشتناک پشت سر هم برام افتاد و نتیجه اش شد این غیبت طولانی مدتم
خیلی مشکلات پیش اومد و نشد زودتر بیام
ولی اومدم جبران کنم نانازاکینگ اف هل و دوست داشته باشین و در رابطه با نقشه و اینا تو فلش بکا میفهمید چی به چیه اوضاع ولی لطفا از بچم بدتون نیاد :(
کامنت و ووت یادتون نره💜💕
ŞİMDİ OKUDUĞUN
king of hell:Vk
Hayran Kurguپادشاه جهنم سوگند به سیاهی روح ام که از آتش جهنم خاکستر شد سوگند به جسم گناه الودم سوگند به گیس های بریده شده هوا به جرم هم آغوشی با پدرم من پادشاه جهنمم فرزند شیطان، زاده گناه و هوس ژانر:اسمات،فرقه ای،عاشقانه،خشن،تخیلی،کمی کمدی کاپل:ویکوک،یونم...