_احمق
_میخوای بهت نشون..بدم؟
_کی...بهت اجازه داد احساستو بیان کنی؟...توی حرومزاده فکر کردی انسانی؟؟؟
_بمیر عوضیییی!!!
_اون ارباب عوضیت...خوب هرزه ای پرورش داده~
_چیه...آقای ربات با احساس...متوجه نشدی اون برای جیم شدن از این خونه حتی حاضر شد عروسک جنسی کوچولوشو اینجا رها کنه؟!
دیگه طاقت نیاورد و همونجا استپش کرد..
نگاهشو از مانیتور روبروش گرفت...
رفیقش که کنارش بود ناباور زمزمه کرد:
مثل...یه بازی...بود انگار~تهیونگ که بخاطر دیدن مرگ پدرش کمی احساساتش درگیر شده بودن چشماشو مالید:
اون حق داشت...اونا بهش حمله کردن~؟؟:یعنی..الان پلیس متوجه شده؟
ته:مطمئنا خدمتکارای اونجا اطلاع دادن!
ته:اون...
با یادآوری صحنه دستای خونی جیمین به سرش چسبید:
مموری خاطراتش مدرکن..؟؟:پس...یعنی الان...تو وارث شهر "اُلِدِن نامو" یی...
تهیونگ آهی کشید..
ته:اون...به احساسات انسانی دست یافته...اگه...دوباره دست به قتل بزنه چی؟!نزدیک بود دکتر رو بکشه~
جیمین که الکی خودشو روی تخت دو طبقه خواب زده بود دستاشو مشت کرد~
؟؟:واقعا نیازی نیست ببریمش AR؟
تهیونگ آروم داد زد:
گفتم کار درست رو انجام داده~...؟؟:چون خودت ازشون متنفر بودی این حرف رو میزنی؟!
ته:سه نفر توی ده دقیقه بهت حمله کنن چه واکنشی نشون میدی؟!؟!
رفیقش ساکت شد~
ته:هر اتفاقی بیوفته..من پشت کمرشو میگیرم...اون از الدن نامو تا اینجا خودشو رسونده...نمیدونم چطوری اما یعنی به کمکم احتیاج داره...اون ربات منه~
فرد روی تختی که جیمین خوابیده نشسته بود گفت:
فراموش نکن تهیونگ...اون دو نفرو کشته~
کاری که یه ربات انجام بده مجازاتش خواب ابدیش و مچاله شدنش توی آشغالاست...جیمین وحشت زده توی خودش جمع شد~...
ته:کی گفته اون رباته؟
؟؟:ها؟!
تهیونگ صندلی چرخ دارشو سمت جیمین کشوند.مثل یه انسان خوابیده بود~موهای بلند صورتیشو نوازش کرد...موهاش...به پوسته
نانو پلاستیکش پیوند خورده بودن..بخاطر همین وقتی رافائل موهاشو کشید دردش اومد:
این پسر...تنها بازمانده واقعی خانواده منه~
یه چیزی فراتر از دوست..
یه چیزی فراتر از برادر...
یه چیزی فراتر از عاشق...
YOU ARE READING
《Where is my master?》[vmin]
Short Storyنام: 🏮?where is my master🏮 نام فارسی: 🏮ارباب من کجاست؟🏮 کاپل: 🐯ویمین🐣 📑خلاصه: دنیا بالاخره پیشرفت کرده... ربات ها به خونه ها و مشاغل انسانا نفوذ کردن.. اونا خودشونو موظف میدونن که برای تشویق و خوشحالی انسانا باید هر کاری که میخوان رو انج...