꧁~دختـــــــــرمــــــــ~꧂
⚠︎شخصیتا =تهیونگ/÷جنی/+سونگجه⚠︎
پارت ۴❥︎
☢︎︎☢︎︎☢︎︎پارت اسمات میشه از اینجا به بعد خوشگلام. نخواستین بخونین رد کنین♡☢︎︎☢︎︎☢︎︎
(با کمال احترام و عدم بی حرمتی به ایدلای خوشگلم. بچه ها تعصبی شیپ نکنید لطفا اذیت میشن...خودمم خیلی دودل بودم برا اپ کردنش ولی چون قولشو داده بودم پابلیش کردم♡شما هم قول بدین هیت ندین اگرم میدین به من بدین نه به ایدولام...تنکتون... #عذاب_وژداننننن)---------------------------
=عو فاک...
و شاهد صحنه ای بود که هر دیکی رو از پا درمیاورد!
جنی ای که با ربدوشامبر قرمزی که با سرخی گونه هاش در تشابه و با سفیدی پوستش در تضاد قشنگی بود، خودشو به تخت هندکاف کرده بود و با قوس زیبای کمرش و اون عطر مست کنندش روی تخت منتظر ددیش مونده بود و به طرز اغوا کننده ای یکی از استینای ربدوشامبرش روی بازوش افتاده بود که باعث میشد تهیونگ نتونه لحظه ای برای کیس مارک کردن اون نقطه صبر کنه.(@پریا/@مهرسا جمعم نمیکنید دیگه همین میشه...ربدوشامبر قرمزم اوردم وسط😔😂)
تهیونگ برای لحظه ای احساس کرد هر چی توی این ۷ سال رشته کرده بود پنبه شد...
اون همه تلاش برای سخت نگرفتن در سکس به جنی و حالا همش میپره...امشب!
جنی با چشمای خمار و مستش از اون طرف، غافل از همه چی به تهیونگ خیره شده و منتظرشه...
=چ...چه غلطی داری میکنی؟عصبی لب زد...
جنی لبخند مهربونشو نثار چهره ی عصبی اون میکنه و با اعتماد به نفس همیشگیش، دلیلشو توضیح میده
÷فکر میکردم هیچ کادوی تولدی نمیتونه بهتر از این باشه.
کادوی...تولد؟؟!!
=ینی تو جدا...سعی میکنه عصبانیتشو کنترل کنه
=فکر کردی زیر پا گذاشتن قانونای من...واسم...کادو میشه؟
دندون قروچه ای کرد که باعث شد جنی ایندفعه واقعا از کادوش پشیمون بشه و به خودش بلرزه..
÷اما اینجا که چیزی نیست...نمیفهمم چرا نمیخواستی بیام...فقط یه سری وسایلن که حتی سر درنمیارم چین...
(بچه ی مظلومم T_T)
YOU ARE READING
𝑴𝒚𝑮𝒊𝒓𝒍★دختـــــــــرمــــــــ
Romance"اما..اخه...چرا نمیتونن مارو مثل خودشون ببینن..ما حق عاشق شدن نداریم؟ چرا انقد اذیت میکنن مگه خودشون عاشق نمیشن مگه ما ادم نیستیم؟" "خاصیت مشهوریت همینه!" "اما من نمیخوام از دستش بدم...خواهش میکنم...بزارین واسه بار اخر بغلش کنم" "بحث چیزی که تو میخ...