"اما..اخه...چرا نمیتونن مارو مثل خودشون ببینن..ما حق عاشق شدن نداریم؟ چرا انقد اذیت میکنن مگه خودشون عاشق نمیشن مگه ما ادم نیستیم؟"
"خاصیت مشهوریت همینه!"
"اما من نمیخوام از دستش بدم...خواهش میکنم...بزارین واسه بار اخر بغلش کنم"
"بحث چیزی که تو میخ...
پاهاشو زمین میکوبه ¥ و میشه..اما نه بیرون از این یتیم خونه.. +اخه چرااا ¥هوف... سوکجانگ کنار سونگجه زانو میزنه تا قدش بهش برسه.. ¥بخاطر اینکه اون بیرون خیلی خطرناکه...من نمیخوام تو اسیب ببینی باشه جنی کوچولو؟ +کی؟؟...جنی کیه... سوکجانگ لعنتی به خودش برای اشتباه گرفتن سونگجه و جنی بابت شباهتشون فرستاد... ¥سونگجه...منظورم...سونگجه بود.. سونگجه ناراحت سرشو پایین میندازه ¥ناراحت نباش عزیزکم..قول میدم همه چی جوری باشه که دوست داری.. +اخه عمووو من چندساله دارم تولدمو همین جا میگیرمم..از اینجا خسته شدم حتی یه بار هم بیرون از اینجا رو ندیدم.. ¥خب پس تصور کن تو راپونزل قشنگ منی.. باشه؟
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
(بچم چقد شبیه جنی و تهیونگه ببینیدش:) )
+باشه عمو... ¥ عزیزدلم...اگر دختر خوبی باشی میگم بی‌تی‌اسم بیان خب؟ +داداش توعم میاد؟ ¥اره عزیزم میاد چرا نیاد.. +اون خیلی مهربونه... ¥ میگم بیاد به شرطی که دیگه اتیش نسوزونی...توی هفته ی گذشته این شونزدهمین باره که رفتی اتاق تنبیه انضباطی بچه... +تقصیر من نبودد ¥ تو شلوار مستخدمو اتیش زدی!! + اون داشت تو کارم دخالت میکرد. ¥ و داشتی چیکار میکردی؟ +دنیل رو کتک میزدم. ¥ من حرفی ندارم...چرا؟ +بخاطر اینکه رو مخم بود. همونطور که داشت لباس سونگجه رو عوض میکرد گفت ¥ روی صندلی جاسپر براچی پونز چسبوندی؟ +بخاطر اینکه نمیزاشت کونشو گاز بگیرم. ¥کون جاسپر مال گاز گرفتن نیست.. +هییینن هستتت تو نمیدونی عجب کون خوشگلی دارهههه ¥تو مطمئنی شیش سالته؟ برعکس شو زیپتو بکشم بالا..
