~part one~

2.5K 241 105
                                    


از بنز اسپرت آخرین سیستمش پیاده شد و به محوطه ی نسبتا خلوت جلوی بیمارستان نگاهی انداخت..

نمیدونست چرا اما از همون صبح که بیدار شده بود حس گندی داشت و یه جور دلشوره ی خاصی به جونش افتاده بود، البته فقط یه حس نبود از همون لحظه که بیدار شده بود کلی نشونه دیده بود

اول از همه وقتیکه بیدار شد آنای عزیزش رو تخت نبود و روزش رو با بوسه گرفتن از لبهای قلوه ایش و زل زدن به چشمای دریاییش شروع نکرده بود
نشونه ی بعدی کمر درد عجیبش و پهلوهای گرفتش بود که یحتمل بخاطر باز بودن پنجره سردش شده بود و حالت تهوعش که البته از سگ مستی دیشبش نشات میگرفت

نشونه ی بعدی تو دستشویی رخ داد اونم وقتی موقع دسشویی بخاطر خواب آلودی زیاد یادش رفت که در توالت و باز کنه و با برخورد شدت دار جیشش به در توالت نه تنها اطراف توالت بلکه از سر تا پای خودش هم نجس شد و بخاطر همین مجبور شد برخلاف میلش اول صبحی حموم کنه

نشونه ی بعدی وقتی بود که از حموم بیرون اومد و یکراست پاش روی مدفوع سگ احمقش، بم، فرو رفت و اجبارا با حرص زیاد و فحش های غیرقابل ترجمه به پسرش (بم) به حموم برگشت و بعد از اون کل تایم صبحونش رو مشغول تمیز کردن گندکاری های بم شد.

یک مرتبه یاد مادرش افتاد که همیشه میگفت پا گذاشتن روی مدفوع یه سگ خوش شانسی میاره اما خب اون یه زن اصیل بوسانیه خرافاتی بود و قطعا از نظر جونگکوک به هیچ عنوان ضعف کردنش از صبحونه نخوردن و درد معده ی خالی مونده اش از مستی شب قبلش نمیتونست حتی شبیه خوش شانسی باشه..

و همچنین از دیدن اتفاقی دیک پشمالوی آقای سونگ مدیر ساختمونشون و خراب بودن آسانسور و پا گذاشتن پیرزن دویست تنی همسایه روی پاش و باد خیلی شدید صبحگاهی که کاملا رید توی مدل موهاش و همچنین پاره شدن گردنبندی که از نامزد عزیزتر از جانش هدیه گرفته بود، میشه بعنوان نشونه های بعدی که حاکی از گه شانسی امروزش بود اشاره کرد که کاملا میتونستن جهت مخالف خوش شانسی رو بهش نشون بدن....

کمی پاش و تکون داد که از درد تیر کشید و ناله اش رو بلند کرد

لبش و گزید و با نهایت معصومیت ومظلومیتی که سراغ داشت آرزو کرد انگشت پاش نشکسته باشه و امتحانش رو گند نزنه وگرنه قطعا توسط استاد وانگ بفاک میرفت..

لعنتی چرا همه ی این نشونه ها و اتفاقات بد درست باید امروز اتفاق بیفته؟ چرا امروز که همچین امتحان مهم و سرنوشت سازی داشت!

از صندلی کنار راننده کیفش و بیرون اورد و بعد از مرتب کردن کراواتش و دست کشیدن به موهای بهم ریختش و اطمینان از قفل شدن ماشینش، وارد اورژانس شد

با چشم کل اورژانس رو از نظر گذروند تا چشمش به آنای دوست داشتنیش بیفته اما نبود..

باهاش تماس گرفت ولی گوشیش در دسترس نبود..

The Porn Movie Where stories live. Discover now