من کیم؟
بکهیون! بیون بکهیون.
پسر بیون جونگهوی بزرگ. رئیس بزرگترین و معروفترین شرکت کره.
البته اونا معروفترن! حتما میخواید بگید کی؟!
خاندان پارک، بله پارک ها در حال حاضر بزرگترین رقیب کاریه ما به حساب میان و پدرم برای محکم شدن جایگاه شغلیش و جلوگیری از ورشکست شدنش دنبال راهی برای همکاری با پارک ها میگرده!یه خواهر جیغ جیغوی رو اعصاب دارم، بیون هانا و مادرم کیم هری.
الان درحال اماده شدن برای رفتن به دانشگاهم امروز، روز ارائه پایان ناممه، بعدش از دانشگاه راحت میشم.
از بچگیم تا الان همش پیِ خوشگذرونی بودم.
بچه بودم مدرسه رو. میپیچوندم و میرفتم کلوپ و تفریح با دوستام. حالا دوستام کیا هستن؟ دی او و لوهان.
راهنمایی و دبیرستان هم که همینطور گذشت البته با این تفاوت که با چندتا دختر هم قرار گذاشتم و بقیش و خودتون میدونید.
توی دانشگاه با سهون اشنا شدم، اونم به جمع سه نفره ما اضافه شد.
دوران خوبی و باهم گذروندیم.
خب فک کنم حدس اینکه از اولم مورد توجه خانوادم نبودم کاملا راحته، چون این یکی از بزرگترین دلیل هایی که باعث شد نسبت به همچی بی اهمیت بشم.
خب با این تعاریف باید بگم که بابام با داشتن پسری مثل من حال نمیکنه و ازم خوشش نمیاد و واقعا برام مهم نیست.. دیگه.... برام مهم نیست._ یااا بکهیون، کجایی؟
زود باش دیر شد، باید سریعتر خودمون و برسونیم دانشگاه.+ باشه لوهان چقدر غر میزنی، بریم.
🍁🍂🍁🍂🍁🍂
# هی پسرا! چقدر دیر اومدین.
_ سلام دی او.
+ سلام.
# سلام چطورین؟ بدویید برید که زمان زیادی ندارید. استاد هم ازتون شاکیه.
_ وااییی، همش تقصیر بکهیون بود وگرنه من زود اماده شده بودم
+ ای بابا بیخیال لوهان، چیزی نمیشه.
الان هم بیا بجای گریه و زاری بریم ارائمون و بدیم.🍁🍂🍁🍂🍁🍂
سلام😍
خوشحالم که فیک لویی باس رو برای خوندن انتخاب کردید.^^
لویی باس اولین کار من و امیدوارم که دوسش داشته باشید و ازش حمایت کنید.
کلی دوستون دارم😘
بای❤️🍓
YOU ARE READING
LoeyBoss
Fanfictionبیون جونگهو پسرش بکهیون و برای شراکت با پارک ها جلو میندازه و اون و مجبور به یک ازدواج اجباری میکنه. البته شاید.. اجباری... 💍❤️ + لعنتی خیلی هات و جذابه!.. باخودش فکر کرد. +سلام چان ینگاه کلی بهش انداخت و محل نداد پیش خودش گفت : × من باید با این...