death in the darkness²

1.2K 163 63
                                    

لطفا توضیحاتی که ته این پارت گذاشتم و بخونین🙏🏻♥️

━━━━━━━━━━━━━━━

به چشم‌های خیس یونگی نگاه کرد.
با فریاد پرسید:
-تو کی هستی؟!

دستش رو دراز کرد و چسب رو با ضرب از روی دهنش کند.
دوباره پرسید:
-بهم بگو کی هستی؟!

یونگی در جواب فقط پلک‌هاش رو روی هم گذاشت و چیزی نگفت.

جونگکوک چند بار نفس عمیق کشید.
اول نگاهی به پایین تنه‌ی یونگی انداخت و بعد نگاهش رو به بالاتنه و صورتش دوخت.

دستش رو سمت گردن پسر برد و کمی فشار داد.
با عصبانیت گفت:
-فقط یه فرصت دیگه بهت میدم!.. تو کی هستی و چرا اینقدر شبیه هیونگ منی؟

یونگی دهنش رو باز کرد تا چیزی بگه ولی فقط به سرفه افتاد و صدای سرفه‌های مکرر و پشت‌ سرهمش کل ماشین رو پر کرده بود.

جونگکوک وقتی دید قرار نیست هیچ جوابی ازش بگیره دستش رو از روی گردن یونگی به سمت پشت گردنش برد و جایی نزدیک گوشش رو لمس کرد.

با حس کردن برآمدگی زیر پوست پسر که نشون دهنده‌ی تراشه‌ی کپسول مانندی بود با بهت دستش رو پس کشید.

چنگی به موهای مشکی رنگش زد و با ناباوری رو به یونگی گفت:
-تو.. تو.. تو دختری!

با همین جمله‌، سد چشم‌های یونگی شکست و اشک‌هاش پشت سر هم روی صورتش سقوط کردن.

-ولی این.. چطور ممکنه آخه؟!

یونگی دهنش رو باز کرد و به زور از ته حلقش تونست کلمه‌ای رو از دهنش خارج کنه:
-تِ.. رَ.. نس
-تو یه ترنسی؟!

یونگی با خجالت سر تکون داد و سعی کرد پاهاش رو بهم نزدیک کنه تا بیشتر از این قسمت خصوصی بدنش در معرض دید جونگکوک نباشه.

اما جونگکوک سریع دستش رو بین پاهای یونگی گذاشت و اونا رو کامل از هم فاصله داد.

نیشخندی زد و با تمسخر گفت:
-یعنی تمام این 9 سال اشتباهی به جای اینکه نونا صدات کنم، هیونگ صدات کردم؟!

یه پای پسر رو بلند کرد و توی شکمش جمع کرد.
-اگه افرادمون بفهمن اونی که ازش عین سگ میترسیدن یه دختر بوده، احتمالا دیوونه می‌شن!

🔞🔞

به پهلوهای یونگی چنگ انداخت و روی بدن برهنه‌ش خم شد.

دیکش رو یه دفعه تا ته وارد پوسی بدون آمادگی پسر کرد.
تمام بدن یونگی از درد مقبض شد.

دهانش مثل ماهی‌ای که از آب بیرون افتاده باشه مدام باز و بسته می‌شد و اکسیژن رو تقلا می‌کرد.

Death In The Darkness (completed)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora