I'll be waiting
یونگی از این که جیمین طوری رفتار میکنه که انگار از بودن باهاش خجالت میکشه، خستهس و جیمین مطمئن نیست که یونگی واقعا دوستش داشته باشه پس شاید جدا شدن بهترین گزینه باشه...شاید هم نه.
• تگ ها:
- عاشقانه؟
- اشاره به هموفوبیا
- لاورز تو اکسز تو لاورز
- ویمین( فکر کنم دیگه اینو نباید تو تگها بزنم)
- ساید ویهوپ 🥰
- رشد شخصیتی؟ لایک یونمین سعی میکنن آدم های بهتری بشنماشین رو سر کوچه پارک کرد و به طرف جیمین برگشت که کتِ کوتاه مشکی، همرنگ موهاش؛ به طرز دل نشینی بهش میومد و لبخندش،...خب اون کاری می کرد به آفرودیت هم شک کنه.
_خب...فکر کنم، باید از هم جدا شیم؟
ناراضی لب زد و منتظر به دوست پسرش نگاه کرد. جیمین، خسته از جو سنگینی که هربار به خاطر پنهان کاری باید متحمل می شد آهی کشید:
_من زودتر میرم...منتظرت می مونم.خودش رو جلو کشید و بوسه ی کوتاهی روی لب های یونگی زده، فوراً فاصله گرفت و همراه با پیاده شدن، دستی برای یونگی که لبخند محوی، چهره ش رو قاب گرفته بود، تکون داد.
چند قدم، به سمت داخل کوچه برداشت اما با فکری که به سرش زد، مسیرش رو عوض کرد و به طرف شیشه ی باز ماشین دوید. دست های کوچیکش، بندِ لبه های شیشه شد، سرش رو داخل اتاقک ماشین کرد و لب زد:
_دوستت دارم، یون. میدونی که؟لبخندِ واقعی ای رو صورت مرد، نقش زد و با باز و بسته کردنِ پلک هاش به تایید سرش رو تکون داد:
_برو...منم چند دقیقه بعد میام، سوآن.درحالیکه لب هاش از ناراحتیِ اعترافی که از یونگی نگرفته بود، کمی به جلو متمایل شده بود، سرش رو بالا پایین کرد و باز هم راه خودش رو از سر گرفت. هر بار همین طور پیش می رفت و یونگی چیزی نمیگفت، یا پای بحث های دیگه رو وسط می کشید.
نفس عمیقی کشید و دست های سردش رو داخل جیب کت کوتاهش مخفی کرد، نباید مهمونی رو به کام خودش و بقیه تلخ میکرد. لبخندی به لبش راه داد و شونه بالا انداخت. شاید بعداً راجع بهش، با یونگی حرف میزد.
KAMU SEDANG MEMBACA
YoonMin aus
Romansa🐱to🐥: I personally love your voice better, it's my taste. اگه شماهم عاشق یونگی های شیفته و ذلیل و بیچاره ی جیمین هستید، پس اینجا جای شماست.✨