ببخشید سرم شلوغه بعدا بهت زنگ میزنم دوست دارم
ببخشید سرم شلوغه بعدا بهت زنگ میزنم دوست دارم
ببخشید سرم شلوغه بعدا بهت زنگ میزنم دوست دارم
نمیدونست برای بار چندمه که داره به شماره گوشیش زنگ میزنه فقط برای اینکه صدای پیغام گیر چان رو بشنوه.
و در عین حال بطور رقت انگیزی توقع داشت تو یکی از تماس ها واقعا مخاطب پشت خطش گوشیو برداره و با صدای شاد و پر از انرژی جواب بده:
های لینویااا ! ...حالت خوبه ؟ کاری داشتی؟ باز بچه ها کاری کردن؟
اره بازم بچه ها کاری کرده بودن، بچه ها داشتن ذره ذره اب میشدن و لینو بعنوان بزرگترین فردی که از این به بعد وجود داره نمیدونست چیکار باید بکنه تا اوضاع رو بهتر کنه.
-اون روزی که مصاحبه داشتیم ولی تو نبودی یهو غیبت زده بود خیلی هول کردم.
- نبودم که نبودم؟خب تو معرفی میکردی دیگه!
با یاداوری خاطره توکیدزرومشون دست هاشو تو موهاش فرو کرد.
صدای نق زدن بچگانش هنوزم تو گوشش بود.- منتظرت بودیم بیای بدون تو که نمیشد.
-وقتی من نیستم تو باید لیدری کنی دیگه..
قطره اشکی از گوشه چشمش پایین ریخت. سیبک گلوش با درد بالا پایین شد.
-من نمیتونم چان از پسش برنمیام.
زیر لب گرفته زمزمه کرد.
چطور میشه وضع رو حتی معمولی کرد چه برسه به بهتر؟
چان هیونگ چطوری همیشه وقتایی که همشون اشفته و سردرگم میشدن حالشونو خوب میکرد و حس خونه بودن رو بهشون میداد؟
با همه وجودش الان دلش میخواست که چان پیشش بود و بهش میگفت چیکار کنه چون دیگه کم اورده بود.
هر کسی به نوعی داشت نابود میشد یکی با بیتابی زیاد دیگری با تو خود ریختن زیاد و لینو این بین کسی بود که نه میتونست مثل چانگبین تو خودش بریزه و نه مثل بقیه احساساتشو بروز بده.
هیچکس نبود که هوای اونو داشته باشه. هرچی باشه بزرگ گروه بود. بزرگترها که نیازی به مراقبت ندارن اونا باید مواظب کوچیکترا باشن.
الان میفهمید چان چقدر وقتایی که خودشو پیشش لوس میکرد به چه توجهی نیاز داشته. بلاخره اونم یوقتایی از بزرگترینه گروه بودن خسته میشده.
پوزخندی رو لب های مین هو نشست.
- حداقلش اینه که الان دیگه خسته نمیشی بنگ چان شی مگه نه؟.. دیگه راحت خوابیدی، برای همیشه.
................................................................
بچه ها خیلی خوشحال میشم کامنتاتونو بخونم و نظراتتونو راجب اینکه حدس میزنین چه اتفاقی افتاده بخونم. 🤗
ممنون میشم بوک رو به لایبرریتون اضاف کنین. ❤️
لاو یو با بای😉✌🏻
YOU ARE READING
Pure pain [SKZ]
Fanfictionخلاصه : اسکیز برای بار دوم به مسابقه کینگدام دعوت میشن و تصمیم میگیرن به جبران دفعه قبل که هیونجین حذف شده بود دوباره برن تا همه با هم تجربه و خاطرات جدیدی بسازن. اما اتفاقی میوفته که بیشتر از برد کینگدام قبلی مسیر زندگیشونو تغییر میده .. قسمتی از...