نامجون و دردسر های عظیم

1.8K 308 55
                                    

سلامم بچه ها
این فازی و اینم یه چپتر دیگه از کیم فمیلی
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫

سلامم بچه ها این فازی و اینم یه چپتر دیگه از کیم فمیلی💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


جین همراه با دوستای دوران دانشگاهش یه برنامه ی سفر یه روزه به ساحل ریخته بود و نامجون با اعتماد بنفس اون شب مسئولیت خانواده رو بر عهده گرفت تا یک روز رو بدون جین سر کنه چندان نباید سخت میبود

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


جین همراه با دوستای دوران دانشگاهش یه برنامه ی سفر یه روزه به ساحل ریخته بود و نامجون با اعتماد بنفس اون شب مسئولیت خانواده رو بر عهده گرفت تا یک روز رو بدون جین سر کنه چندان نباید سخت میبود.

جین ساعت ۷ از خونه خارج شد،حتی صبحانه رو هم حاضر کرد و بعد رفت،خب اینکه اون یکم کمالگرا بود کاملا واضحه چیزی که مهمه اینه که یک روز هم که شده به دیگران اعتماد کنه و خودش رو ریلکش کنه.
نامجون با میز صبحونه تنها بود،اما اولین اشتباه رو انجام داد،اون چینش بی نقص جین رو بهم ریخت و به جای اینکه

اول دوقلو هارو بیدار کنه هیونگ هارو بیدار کرد،دوتا پسر بزرگش با بدخلقی به خاطر از دست دادن خوابشون روی صندلی نشستند و خیلی تند شروع به خوردن صبحانه کردند.

دوقلو ها که بیدار شدند،هاج و واج اطراف رو نگاه میکردند،جیمین همیشه کلی غذا خوردنش طول میکشید و نامجون مجبور بود همزمان که لباس تنش میکنه لقمه رو توی دهنش بچپونه،البته که جیمین یواشکی چندتاییش رو بیرون آورد

🏡kim family🏡Where stories live. Discover now