part 1

1.1K 263 85
                                    

با بغض دستی روی عروسکِ دوست داشتنیش کشید و نفسش رو لرزون بیرون داد اینقدر غم توی چهره پسر چمبره زده بود که حتی دل مرد خریدار رو هم خون کرده بود

_جونگ‌گوک شی اگه اینقدر موتورت رو دوست داری پس چرا فروختیش؟تا اونجایی که من میدونم از لحاظ مالی نباید اونقدری مشکل داشته باشین که_

گوک اخمی کرد و مانع حرف زدن مرد شد

_پولو دادی و سند موتور به نامت شد بقیش بهت مربوط نیست حالاهم میتونی بری

مرد الفا چشمی چرخوند و سوار موتور شد و رفت،گوک که حالا میتونست خیس شدن چشم‌هاش رو حس کنه دست‌هاش رو مشت کرد درسته که عاشق موتورش بود اما توی این شرایط دختر و پسراش مهم تر بودن، جیمین برای زایمانش به اون پول احتیاج داشت،کمتر از دوهفته به زایمان امگا مونده بود اما اونا هنوز نتونسته بودن وسایل بچه هارو کامل بخرن،خسته از فکرای ناامید کننده و تکراری دستی به صورتش کشید و به طرف اپارتمانشون رفت.

حوله رو دور بدنش پیچید اما همین که خواست از حمام بیرون بره نگاهش به سمت ژاکت چرم جونگ‌گوک که روی زمین افتاده بود رفت اخمی از شلخته بودن الفا روی پیشونیش نشست و میخواست خم بشه تا ژاکت رو برداره اما بخاطره شکمش نمیتونست پلک هاش رو از روی حرص فشار داد دستش رو به روشویی گرفت و سعی کرد با انگشتای پاش ژاکت رو بالا بیاره حسابی روی برداشتن ژاکت تمرکز کرده بود که در حمام زده شد

_جیمینا پسرم حالت خوبه؟خیلی وقته اون تویی

جیمین نگاهش رو از ژاکت گرفت اما با حواس پرتی دستش به مایع سفید کننده کنار دستش خورد و لحظه ای بعد با خالی شدن اون مایع روی زمین و صد البته ژاکت چرم گوک برق از کلش پرید،خانم پارک با نشنیدن جواب وارد حمام شد و با دیدن جیمین که خیره به زمین بدنش داره میلرزه ترسیده خودش رو به پسر رسوند

_جیمین بیا باید بریم بیرون این بو برات خوب نیست عزیزم

جیمین همونطور که دنبال مادرش داشت بیرون میرفت با ترس گفت

+منو میکشه، مطمئنم میکشتم

-کی میکشتت؟

جیمین با خارج شدنش از حمام و دیدن  جونگ‌گوکی که با خستگی روی کاناپه لم داده چنگی به دست مادرش زد

+گوک من قسم میخورم دستم خورد از قصد نکردم

گوک با اخم از روی کاناپه بلند شد و به طرف اون دو رفت

_دستت به چی خورد؟چی میگی جیمین؟

جیمین که دیگه نمیتونست این حجم از فشار رو تحمل کنه هقی زد

+ژاکتت همونی که خیلی دوستش داشتی سفید کننده ریخت روش

گوک با شنیدن این حرف به داخل حمام دوید روی زمین زانو زد ژاکت نازنینش رو برداشت و با حسرت نگاهش کرد

 White Rose2Where stories live. Discover now