خواست از روی تخت بلند بشه اما با درد بدی که توی پهلوش حس کرد اخی گفت و با چشم های گشاد شده به کبودی که روی پهلوش بود نگاه کرد دلش میخواست موهاشو از سرش بکنه این کبودی چی بود دیگه؟اصن چرا چیزی یادش نمیومد اون که دیشب مست نکرده بود
بدون توجه به درد پهلوش بلند شد و به طرف ایینه رفت با دیدن خودش تو ایینه یخ زد
گوشه لبش پاره شده بود پیشونیش باند پیچی شده بود و یه کبودی کوچیک هم زیر چشمش بود به قطع یقین هرکس توی اون حالت میدیش فکر میکرد تصادف کرده.-ودف؟چرا همه جام زخمی لعنتی چرا هیچ کوفتی یادم نمییییییییییاد
کلمه اخر رو فریاد کشید یومی با شنیدن صدای جونگگوک سینی به دست وارد اتاق شد
گوک با دیدن دختر امگا به سیم اخر زد اینقدری عصبانی بود که حتی نتونست جلوی الفای خشمگینش رو بگیره،یومی با غلیط شدن رایحه الفا و تغییر رنگ چشماش لرزی به بدنش نشست تنها کاری که توی اون شرایط ازش برمیومد فرار از دست اون الفای خشمگین بود وقتی اولین قدم رو برای خروج از اتاق برداشت گوک به طرفش خیز برداشت از پشت موهای دختر رو گرفت و لحظه ای بعد سینی غذا پخش اتاق شد،گوک یومی رو محکم به در اتاق کوبید و دستاش رو دور گردنش گرفت و فشار داد-امگای هرزه،دخترِ لعنتی چه بلایی سرم اوردی؟قبل از اینکه خر خرتو پاره کنم جواب بده
یومی با چشم های به اشک نشسته و در تمنای بلعیدن ذره ای هوا با دستاش سعی کرد جونگگوک رو کنار بزنه چند ثانیه بعد وقتی صورت کبود شده دختر از کمبود هوارو دید ولش کرد یومی رو دو زانوش روی زمین افتاد و سرفه کرد با ناخنای بلندش زمین رو چنگ میزد تا بتونه نفس بگیره،گوک بلاخره کمی اروم شد و کنترل گرگش رو بدست گرفت بدون اینکه ذره ای از کار گرگش پشیمون باشه جلوی دختر زانو زد و سعی کرد رایحش رو کنترل کنه اون الان به دختر نیاز داشت تا حقیقت رو بفهمه پس قصد نداشت بزاره بمیره
با دست های استخونیش چونه دختر رو گرفت و غرید-حرف بزن تا دست به کارای بدتری نزدم، دیشب چه بلایی سرم اوردی؟چرا هیچی یادم نمیاد این زخم های کوفتی چیه رو بدنم
یومی که حالا کمی نفسش جا اومده بود با لکنت گفت
-دیش...دیشب وقتی از کلاب بیرون اومدیم
فلش بک
دختر امگا محکم مچ دست گوک رو گرفته بود و هردو میدویدن اما یکدفعه الفا با شخصی برخورد کرد و باعث شد مرد دیگه روی زمین بیوفته،مرد با خشم بلند شد و یقه گوک رو گرفت
-مگه کوری حرومزاده ببین گند زدی به لباسام
گوک دستای مرد رو از یقش جدا کرد و متقابلا توپید
-بفهم چه زری داری میزنی حرومزاده هفت نسلته
مرد بدون اینکه مهلتی بده مشتی تو صورت گوک خوابوند و لحظه ای بعد قبل از اینکه گوک بتونه جواب مرد رو بده سه پسر که همسن و سال خودش بودن جلو اومدن یکیشون از بازوهای دختر امگا گرفت و عقب کشیدش دو پسر دیگه از پشت دست های جونگگوک رو گرفتن مرد استیناش رو تا کرد و پوزخندی زد
YOU ARE READING
White Rose2
Fanfictionفصل دوم جیمین امگایی که سوگولی خاندان پارکِ تویه روز اول دانشگاه جفتاش رو میبینه ولی عاقبت جیمین چی میشه اگه جفتهاش از خانواده جئونی باشن که سالها خاندان پارک باهاشون درحال جنگ و رقابته؟ ژانر:امگاورس،امپرگ،رمنس،درام کاپل:کوکمینگوک_نامجین_تهگیسوک