چند روزی بود که چیزی برای پسر کوچیکتر ننوشته بود ..داشت تلاش میکرد فراموشش کنه
کار خیلی سختی بود و خودشم میدونست ..حرف از فراموش کردن میزد ولی هنوز نوشته هاشو بوی کسیو میده که قلبشو تسخیر کرده
همون طور که قدم میزنه با این فکر اهی میکشه چرا فراموش کردن اینقدر سخته ؟
اگه حداقل اکثر کلاساشون با هم نبود شاید کارس راحت تر میبود
YOU ARE READING
hearts breath «yoonmin»
Romance«yoonmin» اگه فقط هیچ وقت چشمام تو رو پیدا نمیکرد چی میشد این همون چیزیه که همه بهش میگن سرنوشت؟