last part

266 53 15
                                    

با خستگی سمت لاکرش رفت ..دیگه مثل قبل به خودش سخت نمی‌گرفت ولی چون نزدیک پایان ترمش بود خوابش بهم ریخته بود

با فکر کردن به اینکه قراره نامه فرد ناشناس رو بخونه خستگیش رو فراموش کرد

هیچ ایده ای نداشت که اون کی می‌تونه باشه ولی دلیل نمیشد از اون نامه ها بدش بیاد

در لاکرش رو باز کرد و نامه رو دید اینبار اون شخص ناشناس نامش طولانی تر بود

با دقت شروع به خودن نامه کرد و با تموم شدن نامه استرس بدی تو وجودش شکل گرفت

پس تمام این مدت مین یونگی صاحب نامه ها بود ؟ کسی که خودش جیمین هم نسبت بهش حس داشت ..

میدونست الان وقت فکر کردن به این ها نیست و باید دنبال پسر بزرگتر بگرده...الان که وقت استراحت بود میدونست‌ یونگی احتمال زیاد توی اتاق پیانوعه پس اولین جایی که رفت اونجا بود

نمیتونست‌ آروم راه بره حتی نزدیک بود چند بار زمین بخوره ولی حالا که فهمیده بود صاحب نامه ها چراش چند ساله خودش تمام شجاعتشو جمع کرده

با رسیدن به اتاق از پشت در های شیشه ای پسر رو دید که داره پیانو میزنه حدسش درست بود

قبل از اینکه وارد اتاق شه نفس عمیقی کشید و بعد چند بار به در ضربه زد و وارد اتاق شد

یونگی که تا اون لحظه غرق پیانو بود با شنیدن صدای در سرشو میچرخونه

انتظار هرچیزی رو داشت به جز دیدن جیمین

اونقدر سریع از جاش بلند شد که باعث شد صندلی پیانو بیافته ولی الان این اصلا منم نبود
جیمینش روبه روش بود و یونگی نمیتونست‌ بفهمه پسر کوچیکتر برای چی اینجاس

_ جی ..جیمینا ..چیزه ...ببین .. بهت حق میدم عصبی باشی و حتی بخوای منو بزنی و البته....

جیمین صبرش تموم شد یقه یونگی رو سمت خودش کشید و قبل از اینکه فاصلشونو از بین ببره زمزمه کرد

+ زیادی حرف میزنی یونگیا

و با لباش همون فاصله رو هم از بین برد

یونگی اینقدر توی شوک بود که تا چند لحظه اول نتونست هیچ ریا کشنی نشون بده وقتی به خودش اومد دستای جیمین رو از یقش جدا کرد و از جیمین جداشد

_ یه لحظه صبر کن ...الان این یعنی ..

+ منم دوست دارم یونگی ..خیلی وقته که دوست دارم

_ دارم خواب میبینم ؟

+ بنظر تو الان این شبیه خوابه؟

یونگی کمی مکث کرد و گفت

_ ولی تو از اون نامه ها خوشت نمیومد

+ ها؟ چجور به همچین نتیجه ای رسید

hearts breath «yoonmin»Where stories live. Discover now