Part 2

165 42 37
                                    

🥀❤️⚰
#Revival
𝐏𝐚𝐫𝐭: #2

استیفن و پپر روبروی هم نشسته بودن... پپر دقیقا جایی نشسته بود که خیلی وقت پیش، ثور نشسته بود و آبجو می‌نوشید! هیچوقت اون روز رو فراموش نمیکرد... اون دوتا برادر دردسرساز و عجیب... کنجکاو بود بدونه که ثور الان داره چیکار میکنه؟ هنوز برای برادرش عزاداری میکنه یا دنبال عشق جدیدشه؟ یا رعد بیشتر؟ عشق و رعد؟ مثل همیشه از روی زمین غیبش زده بود و حتی به نیو ازگارد هم سر نزده بود.

استیفن زیاد به پپر خیره نشد... فقط تونست تشخیص بده به همون وقار و زیباییه که بوده... تونی حق داشت عاشق پپر بشه! پپر شگفت‌انگیز بود! پپر همون زنی بود که هر مردی تو زندگیش نیاز داشت! مخصوصا مردی مثل تونی. چون دقیقا اون بود که می‌تونست از پس تونی بر بیاد.

استیفن سعی کرد خیلی سرد و خشک نباشه:
"مورگان چطوره؟ حال و اوضاع جفتتون خوبه؟"

پپر لبخند گرمی زد و جواب داد:
"اوه... اون خوبه... سرزنده و خوشحاله! درست مثل تونی! خیلی قوی و مهربون! و من... فکر کنم خودت بدونی.‌.. بعد از تونی... خیلی سخت بود... اما یه آدم مناسب رو الان توی زندگیم دارم... حداقل از تونی کمتر دردسرسازه!"

جمله آخر رو با خنده گفت که هردوتاشون به خنده افتادن.

با حس کردن صدایی از پشت در استیفن اخم کرد:
"امریکا! لطفا برای خانم پاتس یه فنجون قهوه بیار!"

صدای غر غر امریکا از پشت در اومد:
"تو حتی ازش نپرسیدی چی میخواد! فقط میخوای منو دست به سر کنی آقای پدر!!!"
بعد با عصبانیت و حرص رفت.

استیفن سری از تاسف تکون داد:
"متاسفم خانم پاتس... خودتون بهتر میدونید... بچه‌ها موجودات عجیبی هستن"

پپر لبخندی زد:
"اون خیلی دختر شیرینیه، و خیلی بامزه شما رو آقای پدر صدا میکنه! یجورایی انگار طعنه و محبت، همزمان توی کلماتش جاریه"
استیفن سری تکون داد:
"همینطوره... بگذریم... شما برای چیزی اومدید اینجا، اینطور نیست؟"

پپر یکم مضطرب به در نگاه کرد که استیفن بهش اطمینان داد کسی قرار نیست بیاد. بعد پپر شروع کرد:
"تقریبا دو سال از مرگ تونی گذشته... ما توی چندماه اخیر تصمیم گرفتیم وصیت نامه تونی رو باز کنیم..."
استیفن مشکوک پرسید:
"مگه قبلا باز نکرده بودید؟"

پپر جواب داد:
"اون فرق داشت... این یه جورایی وصیت نامه شخصیه... ما براش آماده نبودیم... اون راجع به خیلی چیزا صحبت کرده بود... و خب... حس میکنم همین الانشم برای خوندن اون کلمات آماده نبودم... قطعا از هوش مصنوعی برای نوشتنش کمک گرفته ولی خب... اون تونیه! همیشه کاراش منو شگفت‌زده میکنه"

پپر نفس عمیقی کشید و ادامه داد:
"توی وصیت نامه از شخصی به اسم 'پیتر' حرف زده! میگه اون پسرشه... یعنی‌..‌. حاصل یه شب... خودت تونی رو می‌شناختی... گذشته جالبی نداشت... تونی گفت به تازگی فهمیده بود که اون پسر... پیتر... پسر بیولوژیکی خودشه! پس تصمیم گرفته که بعد از مرگش ما پیتر رو همه‌جوره ساپورت کنیم!"

Revival (Tony X Stephen)Where stories live. Discover now