یادآوری:JIMIN: +
NAMJOON: @
JIN: &
YOONGI: #
HOSEOK: ٪
TAEHYUNG: ~
JUNG KOOK: *______________________________________
٪ اون..د..دیگه چیهه
همشون با حیرت به گلوله های آتشینی که از طرف سفینه به کلِ جنگل پرتاب میشد نگاه کردن.
+ آتیش؟!
& خدای من..الان کله جنگل میسوزهه
~ اگه کسی تو جنگل باشه چی؟..چکار کنیم؟
& نامجون..یکاری کنن
نامجون سریع با قدرتش که فعال بود، دوباره صفحه بزرگی از تصویر خودش رو روی آسمون نمایش داد و صداشو بلند کرد تا همه کسایی که اون قسمت منطقه بودن بشنون.
@ اهای مردم لطفا ازینجاا دور بشینن..هرکسیی داخل جزیره ججو و حتی اطرافش هست برهه...لطفا از اینجا برین دیگه برنگردینن تکرار میکنمم برین
بعد اتصالشو قطع کرد و روبه بقیه شد.
@ باید سهون رو ازینجا دور کنیم
جیهوپ سمت سهون برگشت.
٪ سهون بقیه دوستات کجان؟ خبری ازشون نداری؟سهون اب دهنشو با استرس قورت داد.
• اونا زودتر برگشتن اما...م..من خواستم بیشتر بمونم ولی نمیدونستم اینجوری..میشهحالا که خیالشون بابت اونا راحت شده بود، کارشون راحت تر بود.
# بیاین بریم دنبال ماشینی چیزی بگردیم تا بتونن سهون رو هم همراه خودشون ببرن
~ من ازینجا دارم یه ماشینی رو میبینم..اوناهاش داره میره من میرم دنبالش...سهون بپر رو کولم
سهون نگاه متعجبی بهش انداخت که تهیونگ هوف کلافه ای کشید و جلوش رفت.
از پاهاش گرفت و اونو رو دوشش انداخت.
بعد با سرعتی غیر قابل توصیف به سمت ماشین دوید.
تو همین هِین گلوله های اتشی تند تند به کل جزیره پرتاب میشدن و درختا و گیاها رو خراب میکردن..
نامجون با دیدن این وضعیت اخمی کرد.
@ نمیزارم طبیعتو نابود کنی..!!
همونطور که به سفینه سفید بزرگ زل زده بود...
@ جیمین!+ بله هیونگ
@ برو و هرجا که میتونی سپر محافظتو فعال کن و اگه حیوون و جانوری رو دیدی که تو خطر بود ازش محافظت کن..
+ چشم هیونگ
@ تهیونگ، هوسوک و جین شماهم برین و هرکسی و یا هرچیزو رو که در خطر بود نجات بدین و نزارین هیچ نوع جانداری داخل جزیره بمونه
YOU ARE READING
⚫𝐋'𝐀𝐔𝐓𝐑𝐄 𝐌𝐎𝐍𝐃𝐄⚫
Science Fiction𝐋'𝐀𝐔𝐓𝐑𝐄 𝐌𝐎𝐍𝐃𝐄.......... دنیای دیگر....... ۷ ماه............. ۷ ماه از آن اتفاق میگذرد و....... مردم کم کم دارن فراموش میکنند و به زندگیشان ادامه میدهند...... نوزادان متولد میشوند...... بچه ها به مدرسه میروند..... جوانان کار میکنند...