〨 18 - بــــــال هـــای شـــــــــکـــســته 〨

187 19 11
                                    

Woman

Ops! Esta imagem não segue nossas diretrizes de conteúdo. Para continuar a publicação, tente removê-la ou carregar outra.

Woman.Life.Freedom🕊⚘️

پرواز عشق / قسمت هجدهم: بال های شکسته
موزیک: David Kushner Daylight
هشتگ موزیک در تلگرام: #FL18

★ ووت بده تا یادت نرفته •-•

___________________________

لیوان رو از یخچال فاصله داد و درحالی که آب داخلش رو سر میکشید به اوپن تکیه زد.

نیم نگاهی به مبل داخل حال انداخت و با دیدن تهیونگ غرق خواب، پوزخندی روی لب هاش نشست. دو روز پیش وقتی کارش توی آمریکا کنسل شد، بی معتلی به کره برگشت تا اون رو ببینه. بهش خوش میگذشت وقتی زمانش رو با عروسکش میگذروند.

تهیونگ تنها پسر کمپانیش بود که رابطه متداومی باهاش داشت. یکی از معدود آیدل هاش که به هیچ وجه دلش نمیخواد از توی مشتش سر بخوره.

با شنیدن صدای مسیج، همونطور که نگاهش هنوز روی تهیونگ بود گوشیش رو از جیبش خارج کرد و به صفحه‌ش خیره شد.

" بفرمایید قربان. اطلاعاتی که راجع به جئون جانگکوک خواسته بودید "

فایل بعد از پیام رو باز کرد و شروع کرد به خوندن بند بند اون متن بلند بالا...

زیر لب باخودش گفت:
" پس پشت خودشو به این پسر که هیچی نداره گرم کرده. تونم زیاد تو مسائلی که بهش مربوط نیست دخالت میکنه "

گوشی رو توی مشتش فشار داد و خطاب به تهیونگ تقریبا بیهوش گفت:
" به این راحتیا نمیزارم از دستم لیز بخوری "

______________________________________

ماشین پشت چراغ قرمز ایستاد.
بارون عصر هنگام، حالا تند تر شده بود و شب دلگیری رو برای جانگکوک فراهم میکرد.

با وجود اینکه قطره های زیبای آب روی شیشه میچکید و جاری میشد، اما دلش رو شاد نمیکرد..

ذهنش درگیر بود..
درگیر ویدیو ای که امروز ظهر از تهیونگ دیده بود.
ناراحت بود که تمام این مدت اون داشته با این مشکلات دست و پنجه نرم میکرد، در صورتی که خودش از هیچ کدومش خبر نداشته.

ناراحت بود که چرا زودتر نفهمیده یا شاید حالش از این گرفته بود که چرا همون لحظه، تهیونگ به جای اینکه از خودش دربرابر تان دفاع کنه، فرار کرد.

-⛓️پـــــــرواز عـــــــشـق⛓️-Onde histórias criam vida. Descubra agora