يه معرفى كوتاه👇
جونگ كوك :هيبريد خرگوش سفيد با چشم قهوه اى ، ١٤ سالش هست ، موهاش سياه هست و چشم هاش هم سياه هستتهيونگ : ١٦ سالش هست ، موهاش ابى هست و چشماش سياه هست
جيمين :هيبريد گربه سياه پشمالو با چشم سبز ، ١٦ سالش هست ، موهاش خاكسترى و چشماش هم سياه هست
يونگى : ٢٠ سالش هست ، موهاش نعنايى و چشماش سياه هست
جين :هيبريد سگ سفيد پشمالو با چشم سياه هست ، ٢٠ سالش هست ، موهاش بنفش و چشماش سياه هست
نامجون : ١٨ سالش هست ، موهاش خاكسترى و چشماش سياه هست
هوسوك : ١٩ سالش هست ، موهاش قرمز و چشماش سياه هست
💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜 خب حالا نوبت حرف زدن من رسيد
سلام من ميراى هستم و اين اولين فيكى هستش كه مينويسم پارت اولش رو قراره پنج شنبه بنويسم خلاصه كه حمايت كنيد و منتظرش باشيد كه قراره خيلى سافت و كيوت باشه او راستى از الان بگم كه ممكنه كمى اسمات داشته باشه ولى حالا حالا قرار نيست بزارمش گفتم بدونيد ( ميخوام اسم فيك رو تغير بدم لطفا گمش نكنين)
خوب ديگه همين منتظر پارت اول باشيد و شب تون بخير و شادى ، اميد وارم خواب بايس تون رو ببينيد 👋👋
YOU ARE READING
my cute love ( vkook )
Fanfictionخلاصه داستان : اين فيك راجب يه هيبريد خرگوش هست كه از دست يك يا چند نفر فرار كرده اون در هين فرار كردن سر از حياط پشتى يه دبيرستان در مياره و دقيقا همون لحظه با يه پسر چشم تو چشم ميشه 💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜 قسمتى از فيك 👇 -نكنه ميخواد شكنجم بده ك...