[°~پارت ششم~°]

321 72 40
                                    

_ بیا تو دیگه ...منتظر چی هستی ؟!

چانیول با شنیدن صدای بلند پسری که از داخل خونه دعوتش می کرد بیاد داخل ، لبخند محوی روی لبهاش نشست.
دستشو روی دستگیره در گذاشت و در نیمه باز رو بست.

_ اون دمپایی مشکی ها رو بپوش برای تو گرفتمشون که هروقت میای پا برهنه راه نری ...کف سرامیکای خونه من واقعا سرده.

چانیول دمپایی های مشکی رنگ رو به پا کرد و با دیدن بکهیون که رو به روی دیوار وایستاده بود و متفکر بهش خیره بود نفس عمیقی کشید و با چند قدم بلند خودشو بهش رسوند و از پشت در اغوشش کشید.

بکهیون لبخندی زد و سرشو به سینه اش تکیه داد.
_ به نظرت این تابلو رو اینجا بزنم خوب می شه ؟!

منظور بکهیون دیوار رو به روش بود.

چان بوسه ای روی گردنش زد و خنده نرمی کرد.

_ مگه اینو برای من نکشیده بودی ؟! نکنه سرم کلاه گذاشتی و میخوای برای خودت برش داری؟! منو بگو کلی ذوق کردم گفتم می برمش خونه ام با افتخار به بقیه می گم اینو دوست پسرم از من کشیده.

_ میدونی ، توی راه که داشتیم می‌ اومدیم کلی فکر کردم به این نتیجه رسیدم اینو اینجا بزنم که هر وقت دلم برات تنگ شد بهش نگاه کنم ...از اون گذشته تو که میدونی من خیلی حساسم اگه یه وقت یکی بیاد خونه ات و با دیدن همچین طرحی ازت عاشقت بشه و تو رو ازم بدزده چی ؟! حالا که بیشتر بهش فکر می کنم می بینم اصلا به صلاح نیست ... لازم نکرده همین جا باشه بهتره.

بکهیون به طرز بانمکی اخم کرده بود و با لحنی که می شد حسادت رو به خوبی حس کرد اینو گفت.

چانیول تک خنده ای کرد.

_ حساس یا حسود؟!

_ چان!!!

چانیول سرشو داخل گردن پسر ظریف داخل بغلش فرو برد و نفس عمیقی کشید.

_ اه عزیزدلم اگه بدونی چه حسی بهت دارم با تمام توانت ازم فرار می کنی و اصلا به اینکه منو با کسی غیر خودت ببینی فکر هم نمی کنی.

_ فرار برای چی ؟!

_ شاید بخوام تا ابد برای خودم زندانیت کنم ونگهت دارم ، اونوقت اگه یه روز ازم خسته بشی و بخوای بری...

بکهیون بین حرفاش پرید و به چشمای شیفته مرد پشت سرش نگاه کرد.

_ چرا همش اینو می گی ؟! مگه به حسم به خودت شک داری ؟! چرا یه طوری رفتار می کنی که انگار من یه ادم عوضیم که با وجود اینکه میدونی چقدر دوستت دارم ولت می کنم و می رم؟!

چانیول با دستاش صورت پسر زیبای روبه روشو قاب گرفت و به چشمای هلالی شکلش خیره شد.

_ منی رو که حتی مادرم جلوی در پرورشگاه رها کرد ، کی می تونه برای همیشه دوست داشته باشه ؟!

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Dec 22, 2023 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

" 𝔽𝕠𝕣𝕘𝕠𝕥𝕥𝕖𝕟 "Where stories live. Discover now