صدای سیارات

53 10 1
                                    


تهیونگ کیم
۱:۰۶ صبح
برگشتم به اتاق خوابم -دفعه پیش مثلا خیلی آخرین بار بود-
و حالم فورا بهتر شد، انگار که در یک بازی ویدئویی که غول مرحله آخرش داشت پدرم را در می‌آورد بودم.

اما لازم نیست خودم به دامنش پناه ببرم.

کمی برای خودم وقت می‌خرم. زندگی رویایی من همانی بود که همیشه داشتم و ممکن بود با بیرون رفتن در این وقت شب، به پای رویایم تیر بزنم.

پریدم روی تختم و احساسم مثل وقتی بود که صبح، برای مدرسه رفتن، بلند می‌شوید و می‌بینید که آخر هفته است. پتو را پیچیدم دور شانه‌هایم، لپ‌تاپم را دوباره برداشتم و -ایمیل قاصد مرگ را که زمان تاییدیه تلفنم با آندریا رویش بود نادیده گرفتم-
ادامه پست های سایت شمارش معکوسی ها را از دیروز و قبل از تماس، خواندم.

روز آخری ای که دنبال می‌کردم اسمش کیت بود و بیست و دو سال داشت.
نوشته‌هایش چیز زیادی از زندگی‌اش لو نمی‌داد، فقط اینکه تنها بوده و ترجیح داده با توربو، سگش، بیرون برود تا با هم کلاسی‌هایش.

می‌خواست برای توربو صاحب جدیدی پیدا کند، چون مطمئن بود پدرش بعد از مرگش، توربو را به اولین کسی که بیاید دنبالش می‌دهد که ممکن بود هر کسی باشد و توربو، خیلی سگ زیبا و خوشگلی بود.

لعنتی، حاضر بودم قبولش کنم، گرچه به شدت، به سگ ها حساسیت دارم.
اما قبل از اینکه کیت برای توربو صاحب جدیدی پیدا کند، او و توربو تصمیم گرفتند یک بار دیگر به جای محبوبشان بروند، داشتند در جای محبوبشان برای بار آخر، می‌دویدند که پست ها، ناگهان، در سنترال پارک، قطع شد.

نمی‌دانم کیت چگونه مرد.

نمی‌دانم توربو جان سالم به در برد یا با کیت کرد.

نمی‌دانم چه سرنوشتی برای کیت یا توربو رقم خورد.

اصلا نمی‌دانم.

می‌شد به آمار قتل ها و دزدی هایی که دیروز، حول و حوش ۵:۴۰ بعد از ظهر در سنترال پارک، اتفاق افتاده بود، نگاهی بیندازم، یعنی همان زمانی که پست ها متوقف شد.
اما برای اینکه عقلم را از دست ندهم، بهتر دیدم که این موضوع برایم یک راز باقی بماند.
به جایش، پوشه موسیقی کامپیوترم را باز کردم و آلبوم صدای فضا را پخش کردم.

چند سال پیش، تیمی از ناسا وسیله ای درست کردند که می‌توانست صدای سیارات مختلف را ضبط کند.
می‌دانم، اولش برای من هم عجیب به نظر آمد، مخصوصا که در تمام فیلم هایی که دیدم، می‌گفتند در فضا، صدایی نیست. اما هست، البته به صورت ارتعاشات مغناطیسی.
ناسا این صدا هارا طوری تبدیل کرده است که گوش انسان بتواند آن را بشنود.
با اینکه در اتاقم مخفی شده بودم، می‌توانستم صدایی جادویی را از جهان هستی گوش کنم.

کسانی که مسائل و اتفاقات آنلاین را دنبال نمی‌کنند اصلا متوجه این موضوع هم نمی‌شوند.
بعضی از سیارات صدای شومی دارند، مثل صداهایی که در فیلم های علمی-تخیلی مربوط به دنیای بیگانه است -دنیای بیگانه به معنای آنکه موجودات بیگانه در آن هستند، نه دنیایی که زمین درش نیست.

صدای نپتون شبیه صدای موجی سریع است، زحل صدای غرش وحشتناکی دارد که دیگر هیچ‌وقت به آن گوش نخواهم داد و همین طور اورانوس که علاوه بر غرش، صدای سوت باد تیزی هم دارد که انگار چند تا سفینه فضایی در حال شلیک لیزر به یکدیگرند.
صدای سیارات می‌تواند موضوع خیلی خوبی برای باز کردن سر صحبت با دیگران باشد، البته اگر کسی را داشته باشید که با او صحبت کنید. در غیر این صورت، یک سری نویز سفید باحال است که می‌توانید با شنیدنشان، به خواب شیرین بروید.

حواسم را از اینکه روز آخر عمرم هست با خواندن پست های بیشتری از سایت شمارش معکوسی ها و همچنین، پخش قطعه صدای زمین پرت کردم.

صدای زمین همیشه برایم یاد آورد صدای آرامش بخش پرندگان و صدای زیری است که نمی‌توانم توصیفش کنم، صدایی خیلی شبیه به صدای پلوتون که یک چیزی در مایه های صدف های دریایی و صدای هیسسس مار است.
موسیقی را به نپتون تغییر دادم.

••••••••••••••••••••••••

آقا سلام
اول از همه بابت خیلییی کوتاه بودن این پارت معذرت میخوام.
و بعد میخوام ازتون خواهش کنم که به این بوک فرصت بدید، توی نگاه اول شاید جذبتون نکنه ولی قول میدم که میره توی لیست مورد علاقه هاتون.

اگه که ورژن اصلی این کتاب رو خوندید، پیشنهادم اینه که باز هم  با کاپل کوکوی بخونیدش.
🍓🫶🏻

هردودرنهایت‌می‌میرند.Onde histórias criam vida. Descubra agora