فردا صبح زمانی که جیمین از خواب بیدار شد، اولین چیزی که توجهاش رو جلب کرد، پرتوهای روشنِ خورشید بودن که از ورای پنجرهها به داخل میتابیدن و اگه به اون سمت نگاه میکرد، تا حدی بیناییش رو مختل میکردن.دومین چیزی که متوجهاش شد، دستهای پیچیده شده دورش و لایهی موهای پر مانندی بودن که ترقوههاش رو غلغلک میدادن. نتونست جلوی لبخندش رو بگیره، یکی از چشمهاش رو باز کرد تا قایمکی به دوستپسرِ غرقِ خوابش نگاه کنه. جیمین میدونست که هیچوقت از متحیر شدن از زیبایی جونگکوک دست نمیکشه.
در نگاهِ جیمین، پسر جوونتر کاملا نفسگیر بود و با وجود اینکه زمانهایی وجود داشت که جیمین مطمئن بود بدونِ حضور جونگکوک اوضاعش بهتره، الان میدونست که بهش نیاز داره. اینطوری نبود که برای خوشحال موندن نیازمندِ جونگکوک باشه، موضوع فقط این بود که بدونِ پسر جوونتر هرگز نمیتونست به چنین شادیِ زیادی دست پیدا کنه.
جیمین به آرومی برای خودش خندید، چرا که مدتی پیش همون فرد باعث گریهاش شده بود و اون موقع اشکهاش ناشی از شادی نبودن. دردی رو توی سینهاش ایجاد کرده بود که خیال میکرد تنها با فراموش کردنش درمان می شه.
همونطور که جونگکوک رو تماشا میکرد که موقعیتش رو تغییر میداد، با خودش فکر کرد زندگی میتونه شگفتزدهات کنه. اه آرومی از لبهاش بیرون اومد.
جونگکوک دستهاش رو کشید، دورِ کمر جیمین پیچیدشون و نزدیکتر کشیدش. لبخندِ مهربونی که روی لبهاش بود باعث شد پسر بزرگتر بفهمه داره عمدا این کار رو میکنه.
"میدونم بیداری خنگول." جیمین خندید، وقتی که جونگکوک لبهاش رو کج و به آهستگی چشمهاش رو باز کرد، لبخندش به چشمهاش رسید.
"داشتی تماشام میکردی؟" جونگکوک پرسید، صداش بخاطر خواب کلفت شده و موهاش توی زوایای مختلفی روی هوا بودن. جیمین برای لحظه ای درنگ کرد، اما میتونست سرخ شدن صورتش رو حس کنه و با توجه به نیشخندِ جونگکوک، میدونست که پسر جوونتر همین حالا هم جواب سوالش رو میدونه.
"نه واسه مدت زیادی. فقط داشتم به یه چیزایی فکر میکردم و نمیتونستم ازت چشم بردارم." جیمین به سمت اون چرخید تا خودش و جونگکوک رو به روی هم دراز کشیده باشن.
جونگکوک تای ابروش رو بالا داد. حالا که صورتهاشون اینقدر به هم نزدیک بود، چهرهی دوست پسرش رو تماشا میکرد. چشمهاش نقشهای نور رو دنبال میکردن، ککومکهای کمی که روی لپهاش رو نقطه نقطه کرده بودن، جیمین گفته بود فقط توی تابستون خیلی خودشون رو نشون میدن و جونگکوک فکر میکرد نازتر از اون هستن که بشه تحملشون کرد.
YOU ARE READING
Let's get things straight for once ~|| Kookmin/Sope Au
Fanfiction"من استریتم. فقط موضوع اینکه برای بازی پورنهای گی، پول بیشتری میدن." جونگ کوک، پورن استارِ پورنهای گی، یه پسر استریت بود و طبق گفتههاش، فقط چون با یه مرد دیگه فیلم پورن بازی میکرد، میتونست حقوق بیشتری نسبت به پورنهای استریت بگیره. اون به همراه...