با شنیدن صدای غمگین تهیونگ، دست از تقلا کشید و به آرومی دستاشو برای به آغوش کشیدن پسرک بلند کرد...
حالا آرومتر از لحظات قبل بود، انگار آغوش تهیونگ براش اعتیارآور شده بود.
هروقت که بیقرار بود، یک لمس از طرف پسرک کافی بود تا تمام احساسات منفی ازش دور بشن و جای خودشونو به آرامش بدن!دستشو به آرومی بر روی موهای پسرک کشید و در دلش بارها برای این لحظه ضعف رفت...
با هر رفتار تهیونگ قلبش یه تپش جا میانداخت و مانند کودکان ذوق میکرد وقتی پسرکوچکتر بغلش میکرد.- هیونگ، دیگه از دستم ناراحت نیستی؟!
سرشو به سر تهیونگ که بر روی شونهاش بود تکیه داد و زمزمه کرد:
- از همون اولم ازت ناراحت نبودم تهیونگا
صورتشو به شونهی پهن جین مالید و با لب هایی جمع شده گفت:
- لطفا بهم دروغ نگو...
هر کاری که میکنم باعث ناراحتیت میشهچشمانش از تعجب گرد شدند، خودش رو عقب کشید که باعث شد پسرک سرشو بلند کنه و صورتشان مقابل هم قرار بگیره.
- چرا این حرفو میزنی؟
در پایان حرفش با اخم هایی از سَر دلخوری به صورت درهم پسرک چشم دوخت.
وقتی پاسخی از تهیونگ نشنید، دستاشو رو دو طرف صورت پسرک قرار داد و فاصله بین صورتشون رو به صفر رسوند.بوسهای سطحی به لبان تهیونگ زد و با لحنی کشیده به آرومی گفت:
- همهی رفتار هات و کارهایی که برام انجام میدی، بهم یادآوری میکنه که چرا دوست دارم...!
حالا به راحتی میتونست درخشش اشک رو در چشمان پسرک ببینه.
لبخند تلخی بر روی لبش نشست و دلش از غم آن نگاه گرفت.شوکه به چشمان جین نگاه میکرد، باورش نمیشد که هیونگش بالاخره بهش اعتراف کرده.
حس میکرد چشمانش نمدار شدن...
با صدایی که به وضوح میلرزید گفت:- باورم نمیشه، درست شنیدم؟
انگشت شصتش رو نوازشوار بر روی گونهی پسرک کشید و لبخندی زد.
- آره درست شنیدی تهته
همونطور که چشمانش اشکی بودن لبخندی زد و با ذوق زمزمه کرد:
- تهته!
دوستش دارم هیونگینگاهشو با علاقه در صورت پسرک چرخوند و گفت:
- بهم یه کم وقت بده تهیونگ، من تازه دارم خودِ واقعیم رو در کنار تو پیدا میکنم.
نفس عمیقی کشید و ادامه داد:
- این مدت کلی اتفاق مختلف برام افتاده که هضم کردن همشون برام سخته!
نیاز دارم باهاشون کنار بیام تا شاد زندگی کنم.
YOU ARE READING
𝗮𝗳𝘁𝗲𝗿 𝘂𝘀 | 𝘁𝗮𝗲𝗷𝗶𝗻
Romanceafter us | کامل شده" بعد از ما" تو همیشه برای من فرق داشتی! با دیدنت قلبم تُند تر میزد، وقتی نگاهمون بهم گِره میخورد نفسم بند میاومد، حتی دستام میلرزید وقتی لمسشون می...