2

249 56 42
                                    

Blonde‌

------


[فلش بک]


گوشهٔ ناخون جونگکوک زخم شده بود ولی هنوزم دست از جویدن پوست اون ناحیه نمی‌کشید.

روز اولِ سال دومش تو دبیرستان جدیدش بود، شونه‌اش رو به لاکرش تکیه داده بود و حینی که پوست کنار ناخونش رو می‌جویید با چشم‌های تاریک به پسر و دخترهای توی راهرو نگاه میکرد، انگار که داشت اون ها رو از سر تا پا آنالیز می‌کرد.

مادرش بهش گفته بود لبخند بزنه تا بقیه باهاش دوست بشن، بهش گفته بود خیلی سخته تو مدرسهٔ جدیدش تنها بمونه، ولی جونگکوک براش مهم نبود، دلش نمیخواست به بقیه پیشنهاد دوستی بده، چرا بقیه با اون سر صحبت رو باز نمیکردن؟

جونگکوک ترجیح داد کنار لاکرش بمونه و به بقیه زل بزنه، تا وقتی که یه گروه از پسرایی که دخترا هات صداشون میزدن سر و کله‌شون پیدا شد.
جونگکوک فقط چشمی چرخوند وقتی دید چندتاشون سعی دارن خفن باشن و گوشه‌ای از ذهنش باور داشت با همون لباس مشکی ساده‌اش از اونا که سویشرت ورزشیِ پر زرق و برق پوشیده بودن جذاب تره!

وقتی بیشتر جمعیت دنبال اون پسرا رفتن و راهرو خلوت تر شد درِ لاکرش رو باز کرد و شروع به چیدن وسایلش و چسبوندن چندتا خنزل پنزل اون تو شد، زیر لب آوازی رو از ته گلو می‌خوند و اصلاً شبیه کسی که روز اولش توی یه مدرسهٔ جدیده به نظر نمی‌رسید.

داشت گوشهٔ لبش رو می‌جوید و روی عکس بزرگی که به لاکرش زده بود دست می‌کشید تا خوب بچسبه که یهو با صدای خندهٔ کسی کنارش، با تعجب سرش رو برگردوند.

″اون چیه؟ یه خرگوش؟!″

خیلی نزدیک بهش یه پسر با موهای بلوند ایستاده بود، با انگشت اشارهٔ بلندش که حلقهٔ نازکی دور بند اولش بود به عکس خرگوش سفیدی که توی بغلش یه هویج بود اشاره میکرد و لب‌های بزرگش از هم فاصله گرفته بودن در حالی که ابروهاش بالا پریده بود و گونه‌هاش کمی برجسته شده بودن، بافت نسکافه‌ای پوشیده بود و سه تا زنجیر طلاییِ نازک دور گردنش بود.

جونگکوک فقط در حالی که به اون زل زده بود و دستش روی عکس مونده بود آب دهانش رو قورت داد.

لعنتی.

پسر بلوند نگاهش رو به صورت جونگکوک داد، قبل از اینکه در لاکرش رو که کنار لاکر جونگکوک بود باز کنه یه ابروش رو بالا انداخت و گفت، ″خودتم شبیه‌شونی!″

جونگکوک چیزی نگفت، فقط یکم دیگه به نیم رخ اون زل زد و بعد تظاهر کرد داره به ادامهٔ کارش میرسه در حالی که زیر چشمی به اون نگاه میکرد و این بین تونست یه گل صورتی و آینهٔ کوچیکی که به داخل لاکر اون چسبونده شده بود رو ببینه.

🍨𝘗𝘳𝘦𝘵𝘵𝘺 ᵏᵒᵒᵏᵛWhere stories live. Discover now