"0×10"
در این پارت، بنا به دلایلی ایوان مدت زیادی در یکی از سلول های انفرادی عمارت وینچستر زندانی میشه. این کارکتر در گذشته با داروین رابطه داشته. بعد از مدت ها دوباره اون رو داخل سلول اش میبینه و به صورت پنهانی با هم ارتباط برقرار میکنن...
***
(ایوان آزبورن)
برای هزارمین بار توپ کوچیکم رو به طرف دیوار رو به روم پرت میکنم و به محض برگشتش در مشت میگیرمش.
گوشی موبایلم رو برای اخرین بار چک میکنم و کنارم روی تخت میندازم.
فقط کافیه تا اون نکبت رو پایین بیاریم و اجازه بدیم تا طعم زجرهای کشیده و نکشیده ی من رو بچشه.
میتونه سالها با نگاه کردن به ۴ دیواریه دورش کم کم زوال مغزی بگیره و از شدت تنهایی حتی نحوه ی ارتباط برقرار کردن با ادم ها رو فراموش کنه و کم کم به این نتیجه برسه که شاید بهترین راه خلاص کردن خودشه!_ایوان؟
غرق در افکارمم که منو به دنیای رئال بر میگردونه و بطری به دست نیشش رو باز میکنه.لبخند گشادی تحویلش میدم و منتظر میمونم تا حسگر درب ورودی رو لمس کنه.
بطری ها رو روی صندلی میزاره و مشغول خارج کردن جام های نوشیدنی الکلیش میشه: به یاد قدیما...
_عاها!میخوای بمونی؟!انگار متوجه منظورم نشده که میخندم و سرم رو بر میگردونم. لیوان رو دستم میده و در ادامه صندلی و میز کوچیکم رو به تخت نزدیک میکنه و به فاصله ی کمی ازم بر عکس روی صندلی میشینه.
طوری که تکیه گاه صندلی بین پاهاش قرار میگیره و با جام گیلاسش انگار در حال لاسیدنه.
به برخورد لب هاش به جام زل میزنم که در اثر فشار نرمی که بهشون میاد حالت تخت میگیرن و دوباره به جای خودشون بر میگردن.سوالم رو با لحن متفاوتی میپرسم:مرخصی گرفتی؟
چشم هاش خماره:واسه چی؟
به تختم اشاره میزنم :تا حالا تو یه سلول نم دار خوابیدی؟
نچ نچی میکنه و هم زمان با بالا رفتن جرعه ای حرفم رو اصلاح میکنه:
تا حالا تو یه سلول نم دار( با تو )خوابیدم؟میخندم و یکی از پاهام رو به تکیه گاه صندلی میچسبونم و هم زمان مینوشم.لب هاشو گاز میگیره و اهی میکشه:دلم تنگ شده بود!
_تو؟
لیوان هامونو دوباره پر میکنه:پس کی!
دستی به موهام میکشم.میدونم که این حرکتو دوست داره:بهم فکر میکردی؟
چشم هاشو در کاسه میچرخونه:جدی پرسیدی؟
با افتخار پیکم رو سر میکشم و دوباره پرش میکنم که میپرسه:تو چی؟
_اینجا...کاری جز فکر کردن به تو داشتم؟!
با درد میخنده:یعنی اگر کاری داشتی من جزو اولویتات نبودم؟
YOU ARE READING
10 × 0 🔞🔞
Short Story🔬اگر چند نسخه ازت شبیه سازی بشه، کدوم یکی از شما واقعیه؟! رمان BL با ژانر علمی تخیلی ، رابطه ی پیچیده ۳ دوست از کودکی را نشان میدهد که تحت نظر محققی دیوانه از راز و رمز های تاریک ازمایشگاه کلون سازی وی پرده بر میدارند... 🧬Nile Winchester 🧬Evan Os...