Will & Thom #1

346 46 51
                                    

خب من خیلی یهویی تصمیم گرفتم که شروعِ رمان ۰ در ۱۰ که یه تیکه از اسماتش رو قبلا اپ کرده بودم، منتشر کنم.
همین جا میزارمش چون نمیخواستم فعلا به عنوان یه بوک جدید اپ کنم.
امیدوارم خوشتون بیاد.
اگر دوستش داشتین ادامه اش رو هم میزارم

***


بیش از ۲۰ سال قبل :

خون جمع شده داخل دهنش رو گوشه ی کوچه تف میکنه و از شدت ریز شدگی بدنش نمیتونه سر پا بایسته.

حتی میترسه به‌ صورتش دست بزنه و با بر امدگی غیر طبیعی رو به رو بشه.

باید کمی به خودش زمان بده پس سعی میکنه تا نفس هاش به روال منظم برگرده.زیر تمام ناخون هاش بر اثر چنگ زدگی به سنگ ریزه های روی زمین، خاک جمع شده.

صدای رد شدن چند نفر رو با فاصله از خودش میشنوه و زمانی که در تلاشه تا صورتش رو به نحوی از رهگذر ها پنهان کنه کسی متوجه حضورش میشه و بهش اشاره میزنه:عه این..
اسمش چی بود...وینچستر؟اینجا چیکار میکنه!؟

پسر ها که برای استعمال دخانیات کوچه ی دنجی نزدیک به دبیرستان هوستون رو انتخاب کردن به طرف محل وقوع حادثه سر بر میگردونن.یکی که قد بلند تر از بقیه به نظر میرسه ابرو بالا میندازه و دود درون ریه اش رو به بیرون تخلیه میکنه:ویلیام؟ویل وینچستر؟اسمش همین بود؟هی تو؟

و فاصله اش رو با پسرک لت و پار شده کم و کمتر میکنه.

وقتی بالاخره بهش میرسه، چشم های گرد شده اش رو بر میگردونه و دنبال دستمال جیبی اش لباس هاش رو زیر و رو میکنه.

دوست های غریبه بهش ملحق میشن و با ترحم به موجود بخت برگشته ی مقابلشون چشم میدوزن.کسی میپرسه: کی اینکارو باهات کرد!عاه پسر...تو توی کلاس ما بودی نه؟

برای لحظه ای سکوت معنا داری برقرار شد.
درسته، ویلیام دقیقا مثل یک شبح زندگی میکرد. وجود داشت و دیده نمیشد.

ممکن بود ساعت ها کنار کسی نشسته باشه واگر برخورد اتفاقی پیش نمیومد، کسی متوجه حضورش نمیشد!

اون کاملا بی صدا و بی حاشیه در رفت و امد بود اما برای افراد مریض و سادیسمی که از ازار دیگران سرمستن، یک گزینه ی عالی به شمار میرفت‌!

عینک ویلیام کاملا له شده و نمیتونه درست روح های سردرگم مقابلش رو دید بزنه.
اون حتی نمیدونه چه کسی مشغول یاری رسوندن بهشه پس فقط سرش رو پایین میندازه و طوری وانمود میکنه که انگار اتفاقی نیوفته اون هم وقتی که انگار در خون غلتیده!

غریبه دستمال جیبی اش رو به طرف ویل دراز میکنه اما پسرک با کوچکترین حرکتی دچار درده و نمیتونه روی حرکات بدنش تمرکز داشته باشه.نچ نچ کنان زخم روی پیشونی و کنار لبش رو تمیز میکنه:لعنتی!میدونی کی بود؟

 10 × 0 🔞🔞Onde histórias criam vida. Descubra agora