Part 2.Anigma

170 22 0
                                    

سئول، عمارت کیم

_قربان تمامی ماشین ها دستکاری شدن شما به موقع نمیرسید.

کیم با خشم نگاهی به دست راستش کرد و تقریبا منفجر شد.

_نمیرسیم؟ ینی چی که نمیرسیم؟ پس اینهمه نگهبان اینجا چه غلطی میکنن که یکی وارد بشه و تو عمارت مننننن به اموال منننن آسیب بزنه، هااااا؟

صدای دادش باعث رعب و وحشت بین نگهبانانی شد که سر شیفت بودن و حالا در انتظار تنبیهی حتی شاید بدتر از مرگ.

_قربان میتونیم با ماشین من بریم کمی دیر میرسیم اما میدونین که اونها شما رو میخوان و لنگ شما هستند پس حرفی نمیزنن، درضمن همه از مستر کیم بزرگ میترسن پس جرعت گستاخی رو نخواهند داشت.

_خوبه هوسوک خوبه. من باید اینجا رو برای برادر عزیزم ایمن کنم وگرنه اونا به راحتی قبولش نمیکنن.

_ببخشید ولی چرا جناب کیم؟

_نامجون ، هوسوک. نامجون صدام کن وقتی خودمونیم.

_باشه مستر.. ینی نامجون چرا؟

_برادر من هر کسی نیست هوسوک. اون از همه ی ما برتره.

_ینی اون؟

_بله درست فکر میکنی هوسوک اون پادشاه گرگینه هاست.

_خودشون اطلاع دارن؟

_نه هوسوک نه، تهیونگی من هیچی نمیدونه. هنوز زوده هوسوک، هنوز زوده...
____________________________________

دقایقی بعد
میوندانگ

_آقای هان خواهش میکنم، توروخدا.

_نمیتونم جبن چرا نمیفهمی؟ اون عوضی میتونه هزارتای منو با پولش بخره بزاره تو جیبش. و حالا تو از من میخوای فراریت بدم؟ نکنه روانی شدی؟
میفهمی چی میگی سوکجین؟

_ولی آقای هان جونگمین چی؟ اون همش 18 سالشه اگه اونا منو ببرن، اگه من برده ی اون عوضی شم جونگ...

_میدونم جین میدونم. من خودم جونگ رو دیدم اون خیلی مهربون و دوست داشتنیه ولی کاری نمیشه کرد جز...

_جز چی جناب هان؟ خواهش میکنم.

_خواهر من صاحب یه دیسکو بار بزرگ تو ال ای آمریکاست، تنها کاری که بتونم بکنم...

ناگهان در اتاق به شدت کوبیده شد و حس ترس و وحشت روی اتاق سایه انداخت.

_آهای امگای هرزه ی من کو هان؟

آقای هان از اتاق خارج شد و پشت سرش درو بست.

من توی اتاق تنها شدم و چشمم خورد به پنجره اتاق.
اتاق هان یه طبقه با زمین فاصله داشت و اگه فرار میکردم... نجات؟

برای من بدشانس شاید خیال خامی بود ولی خب من نمیخواستم به جفتم خیانت کنم پس، به سمت پنجره حرکت کردم.

الهه ی ماه خواهش میکنم دست و پام ناقص نشه.

Has llegado al final de las partes publicadas.

⏰ Última actualización: Feb 01 ⏰

¡Añade esta historia a tu biblioteca para recibir notificaciones sobre nuevas partes!

My Beauty...Donde viven las historias. Descúbrelo ahora