سلام بچهها
من مولانم، از این که پیسز رو برای خوندن انتخاب کردید ممنونم.
میشه گفت این اولین فیکی که مینویسم هست، همینطور اولین کاری که پابلیشش میکنم.
برای فان و پر کردن اوقاتم انجامش میدم و امیدوارم که دوستش داشته باشید.
لطفا به تگهای فیک دقت کنید تا اگر یه سری ژانرهارو دوست ندارید، نخونیدش.
همینطور توجه داشته باشید یکسری از ویژگیها با واقعیت مطابقت نداره، مثلا بومیگو از همه کوچکتره
و تمامی اسامی بهکار رفته برای کشورها، کاراکترهای فرعی، داروها و کاربردشون ساختگی هستن و وجود خارجی ندارن.در روند آپ داستان خوشحال میشم که نظراتتونو باهام درمیون بذارید عزیزان♡
Love, mulan.
YOU ARE READING
Pieces of a Rose [TXT fanfiction]
Fanfictionسکوتی که همهجارو پر کرده بود، حتی از ناقوس مرگ بلندتر و کرکنندهتر بود. پسر قسم میخورد که بوی خون رو احساس میکرد. انقدر شدید که باعث پیچ خوردن دلش میشد ولی بازهم قدمهای لرزونش رو به سمت تالار مگنولیا برمیداشت. وقتی با سر انگشتان یخزدهش در بزرگ...