4

117 18 15
                                    

ییبو با تماس شرکت اونم ساعت ۶ صبح با عجله آماده شد و لی شین خواب آلود رو برداشت وَ با عجله وارد شرکت شد وقتی جیایی رو دید ازش خواست لی شین رو براش نگهداره، به سمت میریت رفت و با ضرب محکم دَر رو باز کرد

"منظورتون چیه که از طریق حسابم پول دزدی انتقال دادن "

ییبو با فریاد وارد اتاق مدیریت شد استرس شدیدی داشت و خستگی دیروز هنوز تو تنش بود 

"شما دیروز موقع انتقال مبالغ حساب ها رو چک کردید که انتقالی ها با اسامی شرکا یکی باشن ؟"

"مگه حساب ها از قبل آماده نشده بودن؟ من فقط مبالغ رو نوشتم "

"آقای وانگ میگید که اصلا چک نکردید اسم ها یکی باشه؟"

ییبو باورش نمیشد همچین اشتباه مزخرفی انجام داده باشه دهنش خشک شده بود و سردرد بهش هجوم آورده بود. خودش رو روی مبل رسوند و نشست

"پول از دست رفته رو باید پس بدید"

"این تقصیر من نیست من طبق شماره حساب هایی که به من دادین پول ها رو انتقال دادم "

"و همینطور این وظیفه شما بود آقای وانگ که ورودی پول ها رو چک کنید اگر پول رو به موقع برگردونید مشکلی نیست ولی اگر نه، کارتون به دادگاه میکشه "

افراد اتاق رو ترک کردن و ییبو تنها موند با هزار جور افکار سردرگم صدا های سرش اونقدر زیاد بود که نمی تونست لب هاشو راحت تکون بده

"شنیدم تو دردسر افتادی وانگ ییبو "

ییبو با شنیدن صدای آشنا سرش رو بلند کرد

"اینجا چیکار میکنی شیائو"

"منم جزوی از این پروژ ام معلومه، چرا اینجام "

ژان خودش رو کنار ییبو روی مبل پرت کرد و سرش رو به آرنجش تکیه داد

"خوب ۱۰۰ میلیون دلار و تو کمتر از ۱ روز بر  میگردونی؟"

ییبو از جاش بلند شد ولی ژان مچش رو محکم کشید و روی مبل انداخت اش، آروم دستش روی صورت ییبو کشید اما ییبو با عصبانیت دستش رو پس زد

"بهم دست نزن "

"برات یه معامله دارم وانگ ییبو"

ییبو روی زانو هاش روی مبل نشست و روی ژان خم شد

"چرا فکر میکنی نمی تونم پول رو جور کنم؟ "

"البته که می تونی هرچند بعدش تو دردسر میوفتی و مهم تر از همه پول باید از حساب یکی از شرکای اصلی انتقال پیدا کنه پس نمی تونی از حساب خودت یا کس دیگه ای پول واریز کنی یادت که نرفته تو صرفا یه سرمایه گذار برای مرکز ورزشی هستی، اصلا این هم عجله تو برای برگشتن چیه؟ "

"این بهت..."

قبل اینکه بتونه حرفش رو بزنه زنگ گوشی ییبو به صدا در اومد

Trouble Makers S2Where stories live. Discover now