part 4

991 175 15
                                    

_ خب خب خب می‌بینم که مشکی پوش شدی.

تهیونگ چشمی چرخوند و جواب داد:
_ محض رضای خدا صد دفعه بهتون گفتم می‌خواید بیاید داخل اتاقم در بزنید! من نمی‌دونم توی این خراب شده کسی هست که احترام حالی‌اش باشه؟

تهیونگ چشمی چرخوند و جواب داد:_ محض رضای خدا صد دفعه بهتون گفتم می‌خواید بیاید داخل اتاقم در بزنید! من نمی‌دونم توی این خراب شده کسی هست که احترام حالی‌اش باشه؟

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

جونگ‌کوک خودش رو روی مبل جلوی میز تهیونگ انداخت و گفت:_ بی‌خیال رئیس، بعد از چهارسال هنوز هم این رو میگی؟

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


جونگ‌کوک خودش رو روی مبل جلوی میز تهیونگ انداخت و گفت:
_ بی‌خیال رئیس، بعد از چهارسال هنوز هم این رو میگی؟

تهیونگ خودکار توی دستش رو به طرف جونگ‌کوک انداخت و گفت:
_ می‌گم و تو و جیمین این‌طوری می‌کنید، اگه گوش‌زد نمی‌کردم احتمالا وضع خراب‌تر بود.

چشم‌ غره‌ای به پسر کوچیک‌تر رفت همون‌طور که دوباره سرش رو تا گردن توی برگه‌های جلو روش فرو می‌برد ادامه داد:
_ کار همون‌ جیمین ورپریده‌اس، اون یادت داده این‌جوری وارد دفترم بشی، خودش کم بود یکی دیگه‌ رو هم آماده کرده خودش نبود اون جاش این‌کار رو بکنه.

چشم‌ غره‌ای به پسر کوچیک‌تر رفت همون‌طور که دوباره سرش رو تا گردن توی برگه‌های جلو روش فرو می‌برد ادامه داد:_ کار همون‌ جیمین ورپریده‌اس، اون یادت داده این‌جوری وارد دفترم بشی، خودش کم بود یکی دیگه‌ رو هم آماده کرده خودش نبود اون جاش این‌کار رو بکنه

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
Atlantic AU [ KOOKV ]Where stories live. Discover now