_ پس منتظر خبرت میمونم، فقط نمیخوام هیچکس متوجه چیزی بشه، این خبر باید بین خودمون چند نفر بمونه.
یونگی سری تکون داد و همونطور که با اخم پروندههای توی دستش رو چک میکرد جواب داد:
_ مشکلی نیست رئیس کیم، مطمئن باشید ناامیدتون نمیکنم.تهیونگ لبخندی به پسر بزرگتر زد و گفت:
_ بهت اعتماد دارم مین یونگی شی، بخاطر همینه که در جریان موضوع قرارت دادم، امیدوارم دست پر برگردی.یونگی سری برای تمام افراد توی اتاق تکون داد و از اتاق خارج شد تا دنبال فرد خطاکار بره.
جیمین و هوسوک با دیدن حواسپرتی جونگکوک خداحافظی کردن از اتاق بیرون رفتن.
YOU ARE READING
Atlantic AU [ KOOKV ]
Fanfiction[ در حال آپ ] فکر کن روی کارمندت کراش باشی، و توی این گیر و دار یهو همه چیز دست به دست هم میدن تا طرف متوجه این موضوع بشه؛) اسم داستان: Atlantic《 اطلسی 》 کاپل اصلی: Kookv کاپل فرعی: Hopemin ژانر: عاشقانه | فلاف | کمدی | Au