ناباور نگاهی به ویدیو در حال پخش انداخت
خودش بود با زبر دستی سوزن رو توی نرمی صندلی فرو برده و بعد به سمت نیمکتش دویده بود امکان نداشت! جیمین مطمئن بود توی هیچکدوم از کلاس ها دوربینی کار نزاشته بودند
پس...
-ازت انتظار همچین کارایی رو داشتم پارک جیمین
صدایی کنار گوشش با تمسخر پخش و باعث شد سر مو قهوه ای به سرعت به سمتش بچرخه
با دیدن همکلاسی عینکی رو مخش چشم غره ای تحویلش داد و دوباره نگاه شرمگینشو به خانوم لی دوخت
زن مسن با تکون دادن سرش به نشونه تاسف گوشیش رو از دست پسر گرفت اونو جلوی خودش انداخت و با تکیه دادن سر دردمندش به دستش لب زد
+تا یک هفته بعد از مدرسه کل سالن ورزشی رو تمیز میکنی
-چ..
+اعتراض بشنوم تنبیهت بدتر میشه
ناباور به چهره چروک شده زن خیره شده و حتی صدای پوزخند کنارشم دیگه اهمیتی نداشت
واقعا.. اون ناشناس فیلمشو پخش کرده بود؟ این ینی چی جیمین یه استاکر داشت؟
YOU ARE READING
stalker|kookmin
Fanfiction﹝استاکر﹞ *یک پیام جدید از ناشناس مشکیه بیشتر بهت میاد کاپل: کوکمین ژانر: اسمات ، مدرسه ای ، فیک چت ، هارش وضعیت: در حال اپ نویسنده: پارک کارینا