Chapter 4

323 78 65
                                    

با خستگی وارد اتاقش شد و بعد از بستن در و قفل کردنش ساعت دیجیتالی که بعد از ظهر کیم تهیونگ بهش داد رو روی میز گذاشت. پسر بزرگ‌تر امروز زنگ ساعت دیجیتال رو روی هفت صبح تنظیم کرد و بعد با لحنی بیخیال ولی جدیتی مخفی شده درونش بهش گفت "از فردا هشت صبح تورو جلوی در اتاق خوابم میبینم" و واقعا جونگکوک رو تحت تاثیر قرار داد چون تا به حال آدمی رو تو زندگیش ندیده بود که با یک لبخندِ دلبر و زیبا دستور بده در عین حالی که دستور نداده !

به طرف کمدش رفت و بعد از تعویض لباس هاش با یک تیشرت و شلوارِ مشکی و گشاد با برداشتن لنگه راستِ یکی از کتونی هایی که با خودش به اون امپراطوری برده بود روی تختش چهارزانو نشست و مشغول جدا کردن لژ از کف کفش شد. وقتی لژ سفیدِ کتونی از کف پارچه‌ایش جدا شد جونگکوک تونست دستگاه خیلی کوچیک و سیاه رنگی رو چسبیده به کف پارچه‌ی سفید پیدا کنه. دستگاهِ کوچیکی که به هندزفری شباهت داشت رو توی گوشش گذاشت و کتونی رو کنارش روی تخت انداخت

#هی اوه سهون ... اونجایی ؟

<به گوشم جونگکوک

فلش بک ... قبل از شروع ماموریت

<آقایون خانوما ... لیدیز اند جنتلمن ... آماده‌ی دیدن جدیدترین، پیشرفته ترین، خفن ترین و ناز مامانی ترین دستگاه اطلاعات جاسوسی هستین ؟

سهون درحالی که هر پنج نفر دور میز جلسه نشسته بودن با نشون دادن جعبه‌ای که جلوش روی میز بود ایستاده اعلام کرد و بقیه رو خندوند

&خیلی جلفی اوه سهون !

لوهان درحالی که میخندید گفت ولی سهون توجهی بهش نکرد. عاشق تکنولوژی بود و هروقت به جلسات محرمانه میبردنش تا اختراعات جدیدی که خودش هم یکی از دانشمندهای سازندش بود رو بهش نشون بدن به وجد میومد و انرژیش به اتاق مشترکش با همکارهاش هم منتقل میشد ولی برای این یکی از همیشه بیشتر ذوق و هیجان داشت چون متخصص اصلیِ ساخت این وسیله خودش بود و حتی ایده‌ی اولیه رو هم خودش ارائه داده بود

<مزاحمِ همچین رویداد مهمی نشو مردکِ از تکنولوژی به دور !

-سهون کل روز برات وقت ندارم ... چیزی که میخوای نشون بدی رو بده و بزار برم به شیمیم برسم

چانیول با بیحالی غر زد و دوباره همه رو خندوند چون این روزها فرماندشون شبیه شیمی دیده میشد!

<به جدیدترین تکنولوژیِ جاسوسیِ سازمان اطلاعات کره سلام کنین

سهون با هیجان اعلام کرد و با باز کردن در جعبه‌ی فلزی همشون تونستن دوتا شئ خیلی کوچیکِ مشکی رو ببینن که به هندزفری شباهت داشت

SPY In Headquarters🚨Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang