«لطفا اول ووت بدین بعد شروع کنین به خوندن حمایت فراموش نشه♡»
(هشدار🔞🔞🔞)
آروم هلش داد تو اتاق و درو با پاش بست.
با هر قدمی که تهیونگ برمیداشت اونم عقب میرفت تا اینکه پاش به لبه تخت خورد و افتاد روش.
تهیونگ روی جیمین خیمه زد و لباشو رو لبای درشت جیمین گذاشت.
محکم لباشو به بازی گرفته بود و زبونشو روش می کشید.
جونگکوک تیشرتشو در آورد و سمت اون دوتا رفت.
+ هی تهیونگ بکش کنار..نوبت منه
تهیونگ گاز ریزی از لبای جیمین گرفت و عقب رفت.
جیمین تا خواست نفسی بگیره جونگکوک روش خیمه زد و مشغول بوسیدنش شد.
سعی میکرد همراهیش کنه اما اون خیلی وحشی شده بود.
رایحه غلیظ دو آلفای رات شده تمام اتاق رو پر کرده بود و داشت تحریکش میکرد.
جونگکوک دستاشو سمت لباس جیمین برد و اونو از تنش خارج کرد.
جیمینو بالاتر کشید تا وسط تخت قرار بگیره.
تهیونگ هم بهشون ملحق شد.
جونگکوک همونطور که لبای جیمینو میبوسید، یکی از نیپلای صورتی و ورم کرده جیمینو به بازی گرفت.
صدای ناله های جیمین تو دهن کوک خفه میشد.
دستاشو دور گردن جونگکوک حلقه کرد.با فشرده شدن نیپلاش، آهی از درد کشید و به شونه کوک ضربه زد.
کوک با فهمیدن اینکه جیمین نفس کم آورده لبای باد کردش رو ول کرد و عقب رفت.
× آخ...خیلی درد میکنن
تهیونگ بهش نزدیک شد و بوسه ای رو لباش زد.
با صدای بمی تو گوشش گفت؛
_ نگران نباش بیبی الان یکار میکنیم از شدت لذت جیغ بکشی
بلافاصله بعد حرفش نیپل ورم کرده جیمینو تو دهنش برد و شروع به مک زدنش کرد.
جونگکوک هم اونیکی نیپلش رو.
دو آلفا مثل نوزاد مشغول خوردن نیپلای ورم کردش شدن و ناله های جیمین به شدت بالا رفته بود.
جیمین یه دستشو تو موهای کوک و اونیکی رو تو موهای تهیونگ کرد.
× اههه لط..فا گاز اه نگیرینن
_ فاک بیبی شیرت خیلی خوشمزس
+ الان فهمیدم چرا اون دوتا توله بیست چهار ساعت سراغ نیپلاتو میگیرن
تهکوک بلاخره از نیپلاش جدا شدن و مشغول در آوردن باکسرشون شدن.
جیمین دستاشو رو بدنش کشید و با چشمای خمارش به بدن عضله ای آلفاهاش زل زد.

BINABASA MO ANG
♡𝐌𝐲 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚 𝐚𝐥𝐩𝐡𝐚𝐬♡
Short Story× مثلا میخواین چه غلطی کنین ها؟ تهیونگ روی جیمین خم شد و جلوی صورتش، توی مردمک چشمای عسلی امگا زل زد؛ - یه غلطی که...پارک بزرگو زجر بده 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧 𝐠𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞,𝐬𝐦𝐮𝐭,𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚,𝐬𝐡𝐨𝐫𝐭 𝐬𝐭𝐨𝐫𝐲, 𝐎𝐦𝐠𝐚𝐯�...