part three

1.7K 255 54
                                    

نگاهی به ساعت روی دیوار انداخت و سرشو تکون داد.
هنوز یه ساعت دیگه وقت داشت تا خودشو به جلسه پسراش برسونه.

بیمار هایی که تازه به بخش اومده بودن رو چک کرد و با اتمام کارش سمت اتاق استراحت رفت تا لباس هاش رو عوض کنه..

..

سوار ماشین شد و سمت مدرسه آلفاهاش راه افتاد‌.

راه زیادی تا اونجا نداشت و تصمیم گرفت با گوش دادن موسیقی دقایق رو راحت تر بگذرونه

..

ماشین رو جلوی مدرسه پارک کرد و با مرتب کردن لباس و موهاش سمت در ورودی قدم برداشت.

دلش برای دیدار با پسراش پر می‌کشید. رایحه وانیلش رو مخفی کرد تا امنیت خودش رو بین اون همه دبیر و دانش آموز آلفا و بتا حفظ کنه.

سمت دفتر مدیر رفت تا اطلاع بده که برای جلسه اومده

_سلام آقای سونگ..والد پارک لیام و لوهان هستم

_خیلی خوش آمدید آقای پارک..کیه که شماره نشناسه آقای پارک

_لطف دارید شما

_بفرمایید بشینید..دم در نایستید

_ممنون،ولی ترجیح میدم برم و پسرام رو ببینم..البته اگه میشه

آقای سونگ همونطور که با چشم های خیره اش والد امگای پارک هارو نگاه می‌کرد لبخندی زد

_بله حتما،طبقه دوم هستند..برای جلسه هم باید بیاید طبقه سوم اتاق آخر

_دفعه اولم نیست میام جلسه آقای سونگ..ممنون از راهنماییتون

با اخم از دفتر اون مردک هیز بیرون اومد و سمت پله ها رفت تا به طبقه دوم بره و پسراش رو ببینه.

قبل از رسیدن به طبقه دوم پیراهن سفید تنش رو مرتب کرد و خاک ننشسته روی لباسش رو پاک کرد.

با چشم دنبال آلفاهاش می‌گشت که با دیدنشون اونم گوشه ی راهروی مدرسه لبخندی زد

هردو پسراش کنار هم نشسته بودن و داشتن درمورد موضوعی که امگا نمیشنید و نمی‌دونست حرف میزدن.

_به به...سلام بر پسرای جذاب‌م

هردو نگاهشون رو بالا آوردن و به تنها امگای تو زندگیشون خیره شدن‌.

_آپا اومدی؟

_اایییی وای پسرم توقع نداشت نیام؟لوهان بیا بزنم دهنت؟

لوهان خنده ای کرد و خودشو کنار کشید تا آپاش کنار خودش و داداش تخسش بشینه

_خب بگید ببینم داشتید درباره چی حرف میزدید

_لیام زنگ قبل با یکی دعوا کرد داشتیم درمورد اون حرف میزدیم

جیمین حالت صورتش رو جدی کرد و با اخم برگشت سمت لیام و با صدایی که نشون میداد عصبیه گفت

ᴅɪꜱᴛᴀɴᴄᴇWhere stories live. Discover now