رز : واییی چرا تموم نمیشه این درس ؟؟؟
* اومدن از پشت
فلیکس : چی ؟
* ترسیدن و پریدن از جا
رز : یااا قلبم ! اول خبر بده موزی موزی مثل گربه میای !
فلیکس : خب گربه ام !
رز : راجب این موضوع باهات بحث نمیکنم .. بقیه کجان ؟؟
* نشستن بغل رز و تکیه بهش
فلیکس : هیونجین داره کلاس هاش رو تنظیم میکنه تا بیشتر خونه باشه... لینو هیونگ دنبال پرونده ی منه و جیسونگ فقط باهاش لج میکنه و کلا دعواست .. تو ام که تو درسی فقط ..
* لب و لوچه اویزون گربه* ناز کردن سر از طرف رز
رز : ببخش این دو امتحان هم تموم بشه میام پیشتون قول میدم !
فلیکس : باشه .. راستی اون دختر کیه که گفتی قراره باهاش آشنام کنی ؟
رز : اهان منظورت مهنا ؟! خب یه طرفدار پر و پا قرص تو و بهترین دوست من ! یه روزی میریم بیرون و تو رو باهاش اشنا میکنم ...
* سر تکون دادن ، چشم های گردِ اکلیلی ، هیجان زده
* خندیدن رز
رز : حالا هم برو اون جزوه ی گوشه اتاق رو بده ببینم چه خاکی به سرم بریزم ؟
فلیکس: یعنی چی؟ قراره خاک بریزی رو سرت ؟ من میشه بریزم ؟؟؟؟
رز : لی فلیکسسسسسسس.
( فقط برای رفع دلتنگی بود !)
YOU ARE READING
𝐿𝑖𝑡𝑡𝑙𝑒 𝑀𝑤𝑜
Fanfictionکاپل اصلی : هیونلیکس (هیونجین و فلیکس) کاپل فرعی : مینسونگ ژانر : عاشقانه ، فلاف ، هیبرید ، کمدی ، زندگی روزمره ( دارای اسمات ) موضوع : هیونجین فردی که زندگیه عادی ای داره در راه برگشت به خونه با گربه ای برخورد میکنه ولی وقتی اون رو میاره خونه...