Writer's pov :
برای بار صدم بود که داشت دور اون اتاق رو طی میکرد و زیر لب ناسزا میگفت . قرار بود چیکار کنند چطور توضیح بدن ؟ میدونست همچین روزی میاد ولی فکر نمیکرد به این زودی باشه ...
فکرهاش بیشتر و به بیشتر میشدند که یکدفعه با فریاد لینو ایستاد .
لینو :" هان جیسونگ ناخونت رو نخوررر !!"
جیسونگ ترسیده دستش رو پایین اورد ولی انگار با درک موقعیت به همون جیسونگ برگشته با تخسی مثل لینو فریاد زد :" لی مینهو تو نمیتونی بهم بگی چیکر کنمممم !!! "
هیونجین با خستگی از بحثشون که اصلا موقع مناسبی براش نبود سری تکون داد و راه رفتنش رو دوباهر ادامه داد که ایندفعه لینو اون رو مورد خطاب فریادش قرار داد :" هیونجین اینقدر این طرف و اون طرف نرو با راه رفتن مشکل حل نمیشهه !!!"
جیسونگ :" میشخ انقدر داد نزنی !"
لینو با پوزخندی جواد داد :" میشه اینقدر باعث نشی داد بزنم "
هیونجین :" بسه !"
هر دو اون ها بهش خیره شدند . کلافه نفسی کشید و با انگشت هاش چشم هاش رو کمی فشار داد . اونقدر محکم راه رفته بود که پاهاش درد میکردند . دستش رو به موهاش کشید و عقب فرستادشون و گفت :" هیچکدوم کمکی با دعوا نمیکنید به جای اینا فکر کنید ببینید چطور بهش توضیح بدیم !"
لینو بی خیال تکیه داده به دیوار حاضر جوابی کرد :" خب مثل ادم .. همه با این چیزا روبرو میشن وقتی بچشون میپرسه "
جیسونگ :" مثل ادم ؟ بع نظرت بچه ی مردمه فلیکس که یک ایده کلی داشته باشه از قضیه حداقل ؟!"
هیونجین :" فلیکس اولا نه مثل بقیه بچه هاست که مدرسه رفته باشه یا با کسی حرف زده ، دوست شده باشه و نه ما اون خانواده ای هستیم که تجربه داره و میدونه همه چیز چطوریه و باید یاد داد !"
لینو :" خب حالا پس نظرتون چیه ؟ چی بگیم مثلا بهش ؟"
جیسونگ با حالت زاری گفت :" نمیشه نشنیده بگیریمش ؟ .. یا بهش بگیم وقتی بزرگ میشه توضیح میدیم ؟!"
هیونجین همه ی اینا رو یک دور فکر کرده بود ، ماسمالی راه حل درستی به نظر نمیرسید ، پس سر تکون داد و گفت :" نمیشه ! بازم میپرسه و بازم و مهم تر از اون باید بدونه چیه . فرض کن هیچ چیزی راجبش ندونه یکی بیاد بهش حرفی بزنه ، کاری کنه که نمیدونه و به ما نگه !"
جیسونگ اهی کشید و به تاج تختی که روش نشسته بود تکیه داد و زمزمه کرد:" خیلی خجالت اوره !"
که باعث شد هر دو مرد باهاش موافقت کنند .
بزارید بهتون بگم این فاجعه ای که میبینید فقط به خاطر یک سوال بود که پیشی عزیزمون ازشون پرسید .
YOU ARE READING
𝐿𝑖𝑡𝑡𝑙𝑒 𝑀𝑤𝑜
Fanfictionکاپل اصلی : هیونلیکس (هیونجین و فلیکس) کاپل فرعی : مینسونگ ژانر : عاشقانه ، فلاف ، هیبرید ، کمدی ، زندگی روزمره ( دارای اسمات ) موضوع : هیونجین فردی که زندگیه عادی ای داره در راه برگشت به خونه با گربه ای برخورد میکنه ولی وقتی اون رو میاره خونه...