interview 2

336 36 46
                                    

مصاحبه :

رز : بینندگان عزیز همگی سلام . خبر دارید که ما مصاحبه ی ویژه ای رو دفعه قبل داشتیم ، امروز به بخش دوم خوش اومدید . هر دو مصاحبه ها در شب گرفته شده اند پس بچه ها رو به خاطر خواب الودگی ببخشین . بریم تو کارش !

تلو تلو اومدن یک کله فندق با لباس ابی و پرت شدن روی مبل .

رز : جیسونگا ؟؟

هومی زیر لب گفت و یکی از چشماش و باز کرد

رز : داریم مصاحبه میکنیم مثلا !

گیج پا شده و با اخم گوگولی روی قیافه اش

جیسونگ : میتونم قبل هر چیزی یه سوال بپرسم ؟

رز : بگو ...

جیسونگ : چرا دقیقا باید این وقت شب مصاحبه کنیم ؟

رز : چون دوست دارم !

جیسونگ : مریض !

رز :اوی درست صحبت کن بچه ... ببین روال کار اینشکلی سه سوال محبوب ازت میپرسم و تو در اخر یکی از من . حله ؟

سر تکون داد و مالش چشم برای بیداری

رز : شماره ی 1 با لینو میخوابی ؟

پریدن خواب از سر

جیسونگ : چییییی؟؟ من با.. با .. اون الدنگ ؟؟ نه بابا ...

پوزخند رز

رز : باشه باشه ... هول نشو ، هنوز حرفی نگفتم !

حاله ی صورتی روی لپ هاش

گرفتن نگاه از رز

رز : بعدی ، چرا این همه سال فلیکس رو تو خونه نگه داشتی . واقعا به نظرت بهتر نبود که کمی ازادش میزاشتی ؟

جیسونگ : ببین همتون دارید یه حرف رو میگید ... باور کن خود منم بچه بودم اون زمان ، پس اون لحظه بهترین تصمیم این به نظر میرسید . در ضمن هیونجین دیگه خیلی ازاد گذاشتتش بچه داره سوالای خطرناک میپرسه !

رز : منظورت از خطرناک سکس ؟

جیسونگ : یااااااا

رز : اوکی حق میدم این کمی غیر منتظره بود ولی حلش میکنیم ... همگی با هم !

هوف کشیدن

رز : اخری ، کار قراره بکنی و شغل قبلیت چی بود ؟

جیسونگ : قضیه شغل قبل رو که میدونی بابام و حالا کاری نمیکنم . پول کافی جمع کرده بودم برای مبادا از اون استفاده میکنم ولی هر وقت حس کردم که دیگه خیلی خسته کننده میشه و فلیکس کمی راه افتاده یه کاری پیدا میکنم دیگه !

رز : تمام سوال خودت رو بپرس عزیزم !

جیسونگ : چرا ؟

رز گیج

رز : چی چرا ؟

جیسونگ : چرا لینو رو انداختی بهم واقعا ؟ اون درخت رو ؟

رز : اولا که اون درخت که میگی کراش یه ملته ، دوما من بهت ننداختم خودش از تو خوشش اومد و به نظر نمیاد تو بدت اومده باشه ؟

جیسونگ زیر لب : نه نیومده

رز : چی ؟

جیسونگ : هیچی ! من چیزی نگفتم ! دیگه میرم بخوابم ! هیونجین بیاد ! بای بای رز ..

نگاه معنا دار از پشت

رز : شبت بخیر جیسونگی

وارد شدن هیونجین و نشستن با احترام و لبخند زدن

تعجب و شوکه رز از این عادی بودن

رز : امم ... هیونجین ؟

هیونجین با صدای رسا و واضح : بله ؟

رز : تو احیانن در حال رفتن به خواب یا حین خوابیدن نبودی ؟

سر تکون دادن منفی

رز : همم ...جالبه ! داشتی چیکار میکردی دقیقا این وقت شب ؟

هیونجین : امادگی برای اموزش

رز : اون .. برای چی ؟ چه اموزشی ؟

هیونجین : امادگی برای توضیح مسائل برای فلیکس

رز : اوو ! واقعا بهت افتخار میکنم مرد ! زیاد سخت نگیر چان حلش میکنه !

هیونجین : جدی ؟

لبخند ملیح و مهربون رز بهش

رز : اره بابا خیالت راحت ...

توی قلبش : خیالت راحت میزنه داغونش میکنه بچه رو !

ز : بیا اولین سوال رو بپرسم .. هیونجین ، کی قراره بکنیش ؟

شوکه شدن هیونجین

پس افتادن از صندلی به زمین با باسن .

نگاه به رز مثل اینکه هیولاست .

هیونجین : چطوری میتونی ... اینقدر ... منحرف باشی ؟؟؟

رز با قیافه پوکر

رز : من قراره 3 قسمت پشت سر هم دیگه اهم اهم کنم ؟؟

هیوجین دست به دهن با چشم های گرد شده

هیونجیمن : چییییییییی ؟؟؟

رز : هیچی ... عزیزم تو ولش بیا به گفت و گومون ادامه بدیم !

پا شدن با سرعت

هیونجین : من دیگه یکدقیقه هم با اون ذهن کثیفت توی یکجا نمیمونم !!!

فرار با شتاب به سمت در و خروج ازش

افسوس خوردن رز به خاطر سادگی همشون

رز : واقعا باید آپدیت بکنم کاراکترشون رو .. هی خدا ...

جمع کردن وسایل و برداشتن ماگ قهوه اش

رز : بینندگان عزیز دوستون دارم و تا ...

وارد شدن بنگ چان

بنگ چان : داری چیکار میکنی ؟؟؟

رز : اوه خوب شد رسیدی برات پلنمون رو قراره توضیح بدم !

بنگ چان : پلن ؟ چه پلنی؟

رز : خودت میفهمی ... بینندگان عزیز تا پارت بعد ...

𝐿𝑖𝑡𝑡𝑙𝑒 𝑀𝑤𝑜 Where stories live. Discover now