Part 20; Dramatic Birthday

347 51 42
                                    


"شنیدی لی فلیکس قراره سفیر برند لویی ویتون بشه؟"

نوازش انگشت‌های دوست‌پسرش رو داخل موهاش حس می‌کرد و همزمان با این‌که توی توییتر می‌چرخید تا اخبار آیدل‌ها رو بخونه، با دیدن اسم فلیکس این خبر رو برای جونگین و هیونجین خوند و دو پسر هم بهش گوش می‌دادن.

ضبط تمام موزیک‌ویدیو و آهنگ‌هاشون همین دیروز تموم شده بود و جیسونگ قرار بود از این زمان استراحت به خوبی استفاده کنه! احتمالاً مثل الان، در حالی که با دوست‌هاش توی بار بود و سرش رو روی شونهٔ مینهو جا داده بود، توی گوشیش می‌گشت و اخبار مهم رو برای دوست‌هاش بازگو می‌کرد.

"چی؟!"

جونگین با تعجب پرسید. تا همین دیروز درگیر آهنگ‌های جدیدشون بودن پس اون اصلاً وقت استراحت نداشت تا متوجه چنین خبری شده باشه. چند روزی بود که به جز تماس‌های چند دقیقه‌ایشون آخر شب‌ها، زیاد با فلیکس حرف نزده بود و خبری هم از استفاده از توییتر نبود. باورش نمی‌شد چنین خبر مهمی راجع به دوست‌پسرش رو از دست داده!

"و پس‌فردا اولین فشن‌شوییه که شرکت می‌کنه."

جیسونگ با بی‌خیالی ادامهٔ خبر رو خوند و پسر کوچیک‌تر هنوز متعجب نگاهش می‌کرد. هیونگش... قرار بود یه مدل جهانی باشه؟ حتی فکر کردن به این‌که قرار بود چقدر خوشگل بشه و همه‌جا رو بترکونه، از همین حالا افتخار رو تو قلبش جا می‌داد.

"خدای من.‌.."

با تعجب و ذوقِ همزمان زمزمه کرد و وقتی جیسونگ واکنشش رو دید، نیشخند زد و از این فرصت برای سربه‌سر گذاشتن با دونسنگش استفاده کرد.

"جونگین نمی‌دونست."

با طعنه گفت و همون‌طور که به خنده افتاده بود، رو به هیونجین گفت:

"هاها! یادته روزای اول یه ثانیه هم دست از حرف زدن راجع به فلیکس برنمی‌داشت؟ این‌جا رو ببین! الان منی که تو توییتر می‌چرخم زودتر از خودش از اخبار دوست‌پسرش باخبر می‌شم."

با مسخرگی گفت و خنده‌ای به جونگین که چشم‌هاش رو می‌چرخوند، کرد.

"ما فقط سرمون شلوغه، برای همین وقت نمی‌شه که هر لحظه به هم پیام بدیم."

بی‌توجه به طعنه‌ها و مسخره کردن‌های جیسونگ گفت و گوشیش رو درآورد تا همین الان به دوست‌پسرش تبریک بگه، اما وزوز کردن‌ها و پشت سر هم حرف زدن‌های جیسونگ تمرکز رو ازش می‌دزدیدن.

"اشکالی نداره، روابط به مرور زمان کمرنگ‌تر می‌شن. اولش هر روز توی حلق همدیگه‌این، بعد از یه مدت از هم خسته می‌شین. بعدش از هم فاصله می‌گیرین تا حالتون از هم به هم نخوره و بعدش چون نیاز به تنوع دارین شاید به هم خیانت کنین. بعدش که دورهاتون رو زدین و به‌نظر دلتون برای همدیگه تنگ شد، بالاخره به هم برمی‌گردین."

My Idol Boyfriend || Jeonglix, Minsung, Seungjin, ChanbinWhere stories live. Discover now