⁦◍⁠•⁠ᴗ⁠•⁠◍1

181 25 18
                                    


+"یااا خود خداااااه پارک جیمین پسر اسلو دان اسلوووو دااااانن"

_" هی ویکتور انقد کولی بازی در نیار.ببینم اون دکمه که برای فرود اضطراری لازم بود کجاست؟"

+" تو چجوری تو روندن هلی کوپتر نمره A گرفتی لعنت بهت!"

"گوه توش گوه توشش الانه که به‌ کوه بخوریم و جزغاله بشیم جیم!"

"شات اپ ببا اهاا...پیداش کردم از اولم باید تو دفترچه راهنما پیدا میکردم نه اینکه به کولی بازیای توی ازگل گوش بدم"

جیمین با احتیاط چند دکمه رو فشورد و دسته فرمون هلی کوپتر رو با تمام زورش سمت خودش کشید اما یهو صفحه کنترل هلی‌کوپتر اتصالی کرد و ازش دود بلند شد.باله های پروانه هلی‌کوپتر لحظه به لحظه چرخش و سرعتشون کمتر میشد و اونا در آستانه برخورد به کوه و جزغاله شدن بودن!
_" لعنت بهش،وضعیت قرمزه تکرار میکنم سوسک کچل وضعیت قرمزهههه"

_" نهههه الان میمیریم وای باورم نمیشه. چتر نجات....چتر نجاتتتتتت"

به محض متوجه شدن منظور ویکتور سریع مشغول بستن بند های چتر نجات و‌ محکم کردم اونا دور کمرش بود.وقتی از محکم بودن و ایمن بودنشون مطمعن شد جلیقه متصل یه چتر نجات رو به ویکتور پوشوند و گیره های فلزی و محکمش رو در هم چفت کرد.
با شنیدن صدای اژیر هلی کوپتر نفسش در سینه حبس شد.
" از سوسک کچل به قناری صورتی فقط ده ثانیه تا برخورد به کوه فاصله دارین"

هر چی دردسر داشتن فقط بخاطر اون مدارک کوفتی بود.شامل یه سری فلش و مدارک و اسناد که محل اصلی مربوط به ساختن غیر قانونی ال اس دی و ازمایش های وحشتناکی که روی آدما انجام میدادن بود.مدارکی که ثابت میکرد تمام این کثافت کاریا و پولی که ازشون بدست میاد متعلق به یک فرد بود.

اون طرف مرد مو نقره ای با خونسردی به بی سیمی که ارتباطش با افرادش قطع شده بود نگاه میکرد و با ولع ودکاش رو می‌نوشید.
" باورم نمیشه به این زودی از دستشون دادیم!"
لی گای با بهت و ناباوری زمزمه کرد. یعنی به همین راحتی جیمین و ویکتور رو از دست دادن؟ حالا بدون‌اونا چه جوری باید ادامه میداد؟ اصلا حتی امکان پیدا کردن جنازه شون هم فقط پنج درصد بود.باید علت مرگشون‌ رو تو گزارش کار چی مینوشتن؟ اینکه پارک جیمین جاسوس بیست ساله و تنها امگای سازمان که تو همه امتحانات و ماموریت های ازمایشی نمره A گرفته بلد نبوده هلی کوپتر رو هدایت کنه و در نهایت با برخورد به کوه جنازه هاشون سوخته و اثری ازشون نیست؟
و اوه لعنت وقتی اونا پیگیر میشدن خیلی سریع میفهمیدن این لی گای بوده که تو تمام ماموریتا به اعضای گروه تقلب میرسونده و در نهایت میفهمیدن اون روز تو ازمون هدایت هلی کوپتر این لی گای بوده که به کمک جیمین اومده و با هک دوربین نظارت بر ازمون بجای جیمین اون رو رونده!

LOTUS(فصل دو)Where stories live. Discover now